۲۶ شهریور ۱۳۹۰

ناز نفسش!

«من واقعا به وجود او افتخار می‌کنم و انگشت به دهن مانده‌ام که این همه نفس را از کجا آورده است زیرا من که پدرش هستم نفسم می‌گیرد ولی او به راحتی این کار را انجام داده است».

جملات بالا برگرفته از سخنان سلطان آواز ایران محمدرضا شجریان در مورد فرزندش همایون است. سخنانی که برای من به هیچ وجه غیرمترقبه و غافل‌گیرکننده نیست [برای شما هست؟]. و مناسب‌ترین واکنش نسبت به آن٬ از نظر من این است:
ـ خب٬ ناز نفسش!
چرا؟ زیرا نفس همایون چه کم/ یا زیاد به ما مربوط نیست. آن‌چه به ما مربوط می‌شود این است که آیا آثار او می‌تواند مورد رضایت وپسند ما قرار بگیرد یا نه. در این قضیه داوری نهایی کار گوش‌های ما است. باقی قضایا به ما مربوط نیست. اما اگر بپرسیم «شجریان دارد چه می‌گوید؟»٬ از خط قرمزی گذشته‌ایم که مانند همه خطوط قرمز نگهبان دارد. نگهبانانی که حضور و رفتار آن‌ها فورا توجه ما را به این موضوع مهم جلب می‌کنند که:
«این‌جا ایران است».
آن‌ها معتقدند خیلی واضح و آشکار است که در این سخنان رابطه پدر/ فرزندی هیچ دخالتی ندارد و استاد دارند حقیقت روشن و آشکاری را بیان می‌فرمایند٬ و کسی که زیر نور آفتاب دلیل آفتاب را می‌پرسد٬ حتما نیت بخصوصی دارد.
البته خدا را شکر که ایران فقط این‌ها نیستند. کسان دیگری هم جزو این «ایران» هستند٬ که تعداد آن‌ها کم است٬ در اقلیت هستند٬ اما هستند. منظورم افرادی‌ست با تصورات امروزی و تروتازه که مناسبات گله‌ای را نمی‌پسندند٬ حاضر به پی‌روی بی‌چون‌وچرا از جمع نیستند٬ مناسبات اربابی در آن‌ها بیزاری ایجاد می‌کند و نسبت به بروزات آن از خود واکنش نشان می‌دهند. افرادی که زبان درآورده‌اند٬ و دیگر کسی/ هیچ‌کس از شر آن‌ها مصون نیست.
در سرخط خبر آمده است که شجریان با اظهارات خود به «تمجید» از صدای فرزندش پرداخته است. او را ستایش کرده است. اما نگه‌بانان می‌گویند٬ نه خیر! سخن شجریان ربطی به رابطه خونی او با فرزندش ندارد٬ بلکه ما این‌جا شاهد نظر تخصصی یک متخصص در عرصه تخصصی او هستیم. یعنی رابطه شجریان با فرزند خود در این مورد بخصوص مانند رابطه یک شیمی‌دان است با ماده‌ای که آن را در لوله‌ی آزمایش جلوی چشم خود گرفته است.

«این‌همه نفس» را از کجا آورده است؟
اگر خیلی مستقیم برویم سر مطلب٬ باید بگوییم٬ این‌که نفس یک جوان از پدرش بیشتر است تعجب ندارد. مگر زردشدن برگ‌ها در فصل پاییز تعجب‌آور است؟ بخصوص وقتی پدر هفتادسال داشته باشد (عمرش دراز باد) و پسر همایون شجریان باشد: رشید٬ خوش‌برورو٬ خوش‌هیکل و خوش‌تیپ [طوری که بعید به نظر می‌رسد یک مادر ایرانی پیدا کنید که نخواهد دختر خود را به او بدهد!].
اما فکر می‌کنم این چیزی که این‌جا «نفس» نامیده شده است در عرصه موسیقی ایرانی یک مفهوم تعریف‌شده و مشخص داشته باشد که من آن را نمی‌دانم. شاید منظور از «این همه نفس» اشاره به حجم صداست٬ یا به فواصلی است که یک خواننده می‌تواند بخواند؟ این را هم نمی‌دانم. من فقط دوست‌دار و مصرف‌کننده موسیقی هستم و نباید این چیزها را بدانم. وقتی می‌بینم شخصی از «نفس» کسی تعریف می‌کند٬ یاد گروهی از ایرانی‌ها می‌افتم که نمی‌دانم هنوز هم در ایران هستند یا نسل آن‌ها منقرض شده است: منظور آن دسته از ایرانی‌های "باصفا"یی‌ست که در حمام آواز می‌خوانند٬ همان‌ها٬ که اغلب نیمچه صدایی خوب و علاقه خاصی به زیرپیراهنی رکابی دارند! نه بیشتر از این. با این‌همه به نظرم نمی‌رسد که انگشت‌به‌دهان ماندن استاد از این همه نفس٬ متأثر از نوعی ارزیابی تخصصی باشد. اگر این را قبول ندارید٬ تصور کنید چه سروصدایی راه می‌افتاد اگر یکی از این منقدان موسیقی٬ یک روز قبل از این‌که شجریان این حرف را بزند٬ نظر تخصصی خود را در مقاله‌ای منتشر می‌کرد که: «حیرت‌انگیز است که جایی که همایون می‌خواند٬ نفس محمدرضا شجریان می‌گیرد».

[ـ نفس شجریان چی؟ ... بچه اون تفنگ منو بیار ببینم!]

در جامعه ما یک چنین جمله‌ای را فقط خود شجریان اجازه دارد بگوید. وقتی می‌گوید: «من که پدرش هستم نفسم می‌گیرد»٬ در واقع دارد می‌گوید: «آی مردم من! من که شجریانم! بدانید که این (یعنی همایون) از من هم شجریان‌تر است!». او مانند همه‌ی پدران به فکر تأمین آتیه فرزند خود است و قصد دارد جایگاه همایونی همایون را در عرصه موسیقی اصیل تثبیت کند. این‌جا٬ شجریان٬ به عنوان شاهنشاه آواز ایران دارد تاج را به سر ولیعهد خود می‌گذارد. این اصلا تعجب‌آور نیست. در حالت عادی٬ در زندگی هر پادشاهی یک بار پیش می‌آید که او سکان را آزادانه به دیگری واگذار کند٬ و این دیگری٬ اگر نه همیشه٬ اغلب فرزند او بوده است.
همایون شجریان بی‌تردید یکی از آوازخوانان توانا و مطرح در عرصه موسیقی اصیل خواهد بود٬ اما آیا خواهد توانست بر جای بلامنازع پدر نشسته و بر صندلی او تکیه زند؟ جواب به این پرسش٬ با سرعت فزاینده‌ای که مناسبات قبیله‌ای رو به فروپاشی می‌رود٬ مشکل نیست. همایون شجریان حتما با خلق آثار ارزنده توجه دوست‌داران موسیقی نسل خود را به خود معطوف خواهد کرد. یعنی توجه آن عده از هم‌نسلی‌های خود را که از خطر(!) راک٬ جاز٬ بلوز/ هیپ‌هاپ و رپ جان سالم به دربرده٬ در دام جادویی موسیقی هندی٬ عربی و اتنو گرفتار نشده باشند و ساسی مانکن شنوایی آن‌ها را بر باد نداده باشد. اصلا دور از تصور نیست که وی موفق شود در چنین گروهی پادشاهی سلسله شجریان را ادامه دهد٬ اما این پادشاهی حداکثر کاریکاتوری از پادشاهی پر رونق و درخشنده «محمدرضا شجریان٬ شاهنشاه آواز ایران» خواهد بود.

خاک پا ...
مهمان ۴دیواری
ناله بس کن