در محاکمات نورنبرگ چیزی که نظر برخی را جلب کرده بود این بود که بسیاری از جنایتکاران نازی خود را مقصر نمیدانستند و احساس گناه نمیکردند. عذر آنها این بود: «اعمال من طبق قانون بوده است»، یا «من دستورات بالا را اجرا میکردم». مأمورمو معذورم!
این موضوع بسیار مورد توجه روشنفکران دوران بعد از جنگ امثال آدورنو، آرنت، مارکوزه و… قرار گرفت. آنها در باب فاشیسم، در باب مسئولیت فردی و پیروی، عصیان و سرپیچی، شخصیت آمرانه و امربرانه و ... مقالهها و کتابها نوشتند، جلسه گذاشتند و سخنرانیها کردند. فرد نسبت به اعمال خود مسئولیت دارد. پیروی از قانون یا دستور بالا عمل او را توجیه/ و از او سلب مسئولیت نمیکند. مسئولیت فردی حکم میکند که فرد از فرمان غیراخلاقی سرپیچی کند و از قانون بد تمرد جوید. این بحث آنقدر اهمیت داشت که در قوانین آلمان برای سربازان ارتش حق تمرد از دستورات مافوق لحاظ شده است. سرباز حق دارد در صورتی که دستوری را در تعارض با وجدان خود بداند، از اجرای آن سربپیچد. (بعید میدانم در قوانین کشور دیگری مورد مشابهی داشته باشیم).
این درحالی ست که شخصا چندین بار در تلوزیون دیدهام که وقتی از نظامیان آمریکایی در عراق و افغانستان میپرسند، آیا احساس ناراحتی نمیکنند که در این جنگ آدمهای بیگناه کشته میشوند، در حالی که آدامس میجوند میگویند:
اوه ... ایتز مای جاب!
این موضوع بسیار مورد توجه روشنفکران دوران بعد از جنگ امثال آدورنو، آرنت، مارکوزه و… قرار گرفت. آنها در باب فاشیسم، در باب مسئولیت فردی و پیروی، عصیان و سرپیچی، شخصیت آمرانه و امربرانه و ... مقالهها و کتابها نوشتند، جلسه گذاشتند و سخنرانیها کردند. فرد نسبت به اعمال خود مسئولیت دارد. پیروی از قانون یا دستور بالا عمل او را توجیه/ و از او سلب مسئولیت نمیکند. مسئولیت فردی حکم میکند که فرد از فرمان غیراخلاقی سرپیچی کند و از قانون بد تمرد جوید. این بحث آنقدر اهمیت داشت که در قوانین آلمان برای سربازان ارتش حق تمرد از دستورات مافوق لحاظ شده است. سرباز حق دارد در صورتی که دستوری را در تعارض با وجدان خود بداند، از اجرای آن سربپیچد. (بعید میدانم در قوانین کشور دیگری مورد مشابهی داشته باشیم).
این درحالی ست که شخصا چندین بار در تلوزیون دیدهام که وقتی از نظامیان آمریکایی در عراق و افغانستان میپرسند، آیا احساس ناراحتی نمیکنند که در این جنگ آدمهای بیگناه کشته میشوند، در حالی که آدامس میجوند میگویند:
اوه ... ایتز مای جاب!