به دو دلیل. یکی اینکه چیزی برای ثبت در تاریخ به فکرم نمیرسد(!)، و دیگر اینکه این خصوصیتی که میخواهیم در باره آن حرف بزنیم، غیر از تاریخ، به جغرافی ما هم ربط دارد. منظورم این تمایل شدید و مقاومتناپذیر به گندهگویی بیاندازه، هارتوپورت، و تعریف و تمجید حالبههمزن جاهلانه است که نمونههای آن را میتوان بین همه اقشار و اصناف، از „بزرگان“ تا „کوچکان“ این مرزوبوم مشاهده کرد.
این حرفها دست از سر ما برنمیدارد. و تأسفانگیزتر از همیشه، وقتیست که آنها را از دهان کسانی میشنویم که حرفهای خوبی هم از آنها خواندهایم و برای افکار آنها ارزش قایل هستیم.
دست مريزاد باران خانم كوثرى با اين كليپ زيبا--تهمورس خان پور ناظرى و سحر موسيقاييش--سايه غزلسرود هاى سيمين خانم بهبهانى مستدام بر سر اين بچه هاى عاشق ما--و بيش از هر چيز براى من خوش نواست تولد خوش قدم صداى خود همايون شجريان چند هنگام/اكتاو حياتى دورتر از سايه بلند و صداى عظيم پدر كبيرش كه اين بشارت بر همه ما و بخصوص همنسلانش مبارك باد! خوشحالم كه ميشنوم صداى زيباى خود اين سهراب دلير بالاخره بر نواى رستمانه پدر تهمتنش فايق أمده است --اين كليپ كوتاه باران كوثرى را من غزلى ميبينم و ميشنوم بر گرفته ولى مؤثر تراز قصيده "شيرين" و مرثيه "تعزيه" استاد عباس خان كيارستمى--دامت إفاضاته عاليه
جالب است بدانید که یکی از «بچههای عاشق ما» تهمورس پورناظری اعلام کرده است که این چیزی که پروفسور آن را مانند غزلى دیده و شنیده است «بر گرفته ولى مؤثر تراز قصيده "شيرين" و مرثيه "تعزيه" استاد عباس خان كيارستمى--دامت إفاضاته عاليه» اصلن کلیپ نیست، و مصرف دیگری داشته است. میگوید: این تصاویر تنها برای استفاده در مراسم رونمایی از آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» (در تالار وحدت) ساخته شده بودند. با این حال شماری از حاضران تالار، اقدام به فیلمبرداری از این تصاویر کرده و آن را با کیفیت نامناسب در شبکههای مجازی منتشر کرده بودند.
خندهدار است؟ گریهدار است؟
عکسی دیدهام از عکسهای سیاهوسفید متعلق به شورشهای دانشجویی سالهای شصت آلمان. دانشجویی از میز استاد بالارفته است و روی استاد و بساط او ادرار میکند/ یا قصد این کار را دارد.
دلم نمیآید برای دباشی چنین وضعیتی را آرزو کنم. اما متأسفانه جای این نوع دانشجوی معترض در جمعهای وطنی خالیست/ در حالی که عبارت «استاد عباسخان کیارستمی دامت افاضاته عالیه» برای هر آنارشیست بامعرفتی نوعی دعوتنامه آشکار جهت دست زدن به چنین اکسیونیست.