این نوشته ترجمهی مقالهای است که در پرتال وب آلمان web.de منتشر شده است و دنباله پست قبلی است. اگر آن را نخواندهاید٬ این را هم فراموش کنید.
شنبه گذشته روشن شد که «لایک» در فیسبوک ارزش زیادی ندارد. در مقایسه با صدهاهزار نفر که با سرعت زیاد به عنوان گروه هواداران گوتنبرگ در فیسبوک جمع شدند٬ در تظاهراتی که به هواداری او برگزار شد تعداد اندکی شرکت کردند. در برلین و هامبورگ تظاهرات آنها مغلوب تظاهرات کسانی شد که با شعارهای طنزآمیز مخالفت خود را با گوتنبرگ ابراز میکردند. تظاهرات موافقین گوتنبرگ به تظاهرات مخالفان او تبدیل شد.
فعلا در وب تعداد زیاد هواداران گوتنبرگ در صفحه فیسبوکی «ما بازگشت گوتنبرگ را میخواهیم» مورد شک و تردید قرارگرفته است. بلاگرهای مختلف و برخی فعالین وب بر این گماناند که این صفحه فیسبوک نیز مانند رساله دکترای گوتنبرگ تقلبیست! اما آیا میتوان پانصدهزار «فان» جعلی درست کرد؟
یک هوادار چه موقع هوادار است؟
قابل تصور است که هر «فان» در صفحه فیسبوک یادشده٬ الزاما نبایستی هوادار گوتنبرگ باشد. این حاصل الزامات تکنولوژی فیسبوک است: کسی که بخواهد در یک «صفحه فان» کامنتها را بخواند و نظر بدهد٬ بایستی که اول روی «لایک» کلیک کند. در اینجا یک گزینه «don't like» به عنوان آلترناتیو موجود نیست. در بحث داغی نظیر این میتوان حدس زد که تعدای نامعلومی از لایکها متعلق به مخالفان و منقدها باشند.
گذشته از این موارد که سروکار ما با کاربرهای واقعی فیسبوک است٬ امکان وجود پروفایلهای جعلی هم بین هواداران گوتنبرگ هست. در اینجا امکانات گوناگونی موجود است. یکی ایجاد پروفایلهای اضافی از سوی طرفداران آتشی گوتنبرگ به هدف بالابردن شمار هواداران است. از آنجایی که این راه دشوار است٬ سافتورهای ویژهای نوشته شدهاند که به کمک آنها میتوان این کار را به صورت اتوماتیک انجام داد و پروفایلهای فیسبوکی زیادی جعل کرد. کسی که نمیخواهد شخصا زحمت این کار را بکشد٬ کسان دیگری را به کار میگیرد. در دورانی که مفهوم «رسانه اجتماعی بازاریابی» در اتاق رؤسا میپیچد٬ مؤسسات تبلیغاتی به این تخصص دستیافتهاند که در امر شکلدهی به آرا و نظرات در عرصه شبکههای اجتماعی کمک کنند. آنها قادر هستند صدها هزار «هوادار فیسبوکی» بسازند.
"Facebook Fake Finding Force"
اما ماجرا در مورد هواداران گوتنبرگ چگونه است؟
ساشا لوبو (وبلاگنویس و فعال وب) به کمک جمعی از حامیان و برای یافتن جوابی برای این پرسش Facebook Fake Finding Force" را راه انداخت. آنها به کمک یکدیگر تلاش کردند از طریق نمونهبرداری از کامنتها و ارزیابی آماری سرنخی در مورد «دستکاری» احتمالی شمار هواداران بیابند. تست آنها اینگونه بود: آنها از جماعت شبکه خواستند که تعداد هواداران گوتنبرگ را به اطلاع دوستان خود برسانند. هشتصد کامنت نتیجهی این تست بود [این تست را نمیفهمم. شما میفهمید؟] در ادامه و با دقت بیشتر گروه ساشا لوبو به نادرستیهایی برخوردند. از جمله اینکه بین هواداران گوتنبرگ کسانی را یافتند که طبق پروفایل آنها هیچ «دوست»ی در فیسبوک نداشتند و در برابر علایق٬ تنها نام گوتنبرگ نوشته شده بود. آنها همچنان به کامنتهای تکراری برخوردند که از کامنتنویسی اتوماتیک حکایت میکرد.
وقتی خبرنگار روزنامه آلمانی (راینتسایتونگ) به نام مارکوس شوارتس اجازه ورود به بخش آدمین صفحه فیسبوک مورد بحث رادریافت کرد٬ فضا کمی آرام شد. مارکوس در وبلاگ خود آماری را منتشر کرد که گمانه دستکاری تکنیکی را مرتفع ساخت. طوری که مرددین گروه ساشا لوبو هم بالاخره شکست را پذیرفتند.
تحمیق تودهها
این گمانه که در میان هواداران فیسبوکی گوتنبرگ تعداد معناداری پروفایل جعلی وجود دارد٬ تا به حال هنوز اثبات نشده است. با وجود این٬ این ماجرا معضلی را به نمایش میگذارد که با افزایش اهمیت شبکههای اجتماعی٬ بزرگتر خواهد شد: مسئله Astroturfing
مفهوم Astroturfing که از آمریکا میآید به معنی نوعی پروپاگانداست که در آن جمع کوچکی از فعالان با هدف تأثیر روی عقاید و آراء عمومی٬ میکوشند وجود یک جنبش تودهای خودجوش را نمایش دهند. امروزه این کار از طریق شبکههای اجتماعی مانند توییتر و فیسبوک٬ اما همینطور از طریق وبلاگها و نیوزلترها راحتتر از همیشه است.
میدان یک چنین تأثیراتی تنها شامل عرصه سیاست و تبلیغات تجاری نمیشود٬ بلکه عرصه تبهکاری در وب و حملات سایبری را هم دربرمیگیرد. اینترنت که ابزار ارتباطی جدید و محتملا مستقلی را در اختیار تودهها گذاشت٬ میتواند به عنوان ابزاری برای تحمیق آنها نیز به کار رود.
اگر تا اینجا آمده اید٬ این هم به همین بحث مربوط است.
شنبه گذشته روشن شد که «لایک» در فیسبوک ارزش زیادی ندارد. در مقایسه با صدهاهزار نفر که با سرعت زیاد به عنوان گروه هواداران گوتنبرگ در فیسبوک جمع شدند٬ در تظاهراتی که به هواداری او برگزار شد تعداد اندکی شرکت کردند. در برلین و هامبورگ تظاهرات آنها مغلوب تظاهرات کسانی شد که با شعارهای طنزآمیز مخالفت خود را با گوتنبرگ ابراز میکردند. تظاهرات موافقین گوتنبرگ به تظاهرات مخالفان او تبدیل شد.
فعلا در وب تعداد زیاد هواداران گوتنبرگ در صفحه فیسبوکی «ما بازگشت گوتنبرگ را میخواهیم» مورد شک و تردید قرارگرفته است. بلاگرهای مختلف و برخی فعالین وب بر این گماناند که این صفحه فیسبوک نیز مانند رساله دکترای گوتنبرگ تقلبیست! اما آیا میتوان پانصدهزار «فان» جعلی درست کرد؟
یک هوادار چه موقع هوادار است؟
قابل تصور است که هر «فان» در صفحه فیسبوک یادشده٬ الزاما نبایستی هوادار گوتنبرگ باشد. این حاصل الزامات تکنولوژی فیسبوک است: کسی که بخواهد در یک «صفحه فان» کامنتها را بخواند و نظر بدهد٬ بایستی که اول روی «لایک» کلیک کند. در اینجا یک گزینه «don't like» به عنوان آلترناتیو موجود نیست. در بحث داغی نظیر این میتوان حدس زد که تعدای نامعلومی از لایکها متعلق به مخالفان و منقدها باشند.
گذشته از این موارد که سروکار ما با کاربرهای واقعی فیسبوک است٬ امکان وجود پروفایلهای جعلی هم بین هواداران گوتنبرگ هست. در اینجا امکانات گوناگونی موجود است. یکی ایجاد پروفایلهای اضافی از سوی طرفداران آتشی گوتنبرگ به هدف بالابردن شمار هواداران است. از آنجایی که این راه دشوار است٬ سافتورهای ویژهای نوشته شدهاند که به کمک آنها میتوان این کار را به صورت اتوماتیک انجام داد و پروفایلهای فیسبوکی زیادی جعل کرد. کسی که نمیخواهد شخصا زحمت این کار را بکشد٬ کسان دیگری را به کار میگیرد. در دورانی که مفهوم «رسانه اجتماعی بازاریابی» در اتاق رؤسا میپیچد٬ مؤسسات تبلیغاتی به این تخصص دستیافتهاند که در امر شکلدهی به آرا و نظرات در عرصه شبکههای اجتماعی کمک کنند. آنها قادر هستند صدها هزار «هوادار فیسبوکی» بسازند.
"Facebook Fake Finding Force"
اما ماجرا در مورد هواداران گوتنبرگ چگونه است؟
ساشا لوبو (وبلاگنویس و فعال وب) به کمک جمعی از حامیان و برای یافتن جوابی برای این پرسش Facebook Fake Finding Force" را راه انداخت. آنها به کمک یکدیگر تلاش کردند از طریق نمونهبرداری از کامنتها و ارزیابی آماری سرنخی در مورد «دستکاری» احتمالی شمار هواداران بیابند. تست آنها اینگونه بود: آنها از جماعت شبکه خواستند که تعداد هواداران گوتنبرگ را به اطلاع دوستان خود برسانند. هشتصد کامنت نتیجهی این تست بود [این تست را نمیفهمم. شما میفهمید؟] در ادامه و با دقت بیشتر گروه ساشا لوبو به نادرستیهایی برخوردند. از جمله اینکه بین هواداران گوتنبرگ کسانی را یافتند که طبق پروفایل آنها هیچ «دوست»ی در فیسبوک نداشتند و در برابر علایق٬ تنها نام گوتنبرگ نوشته شده بود. آنها همچنان به کامنتهای تکراری برخوردند که از کامنتنویسی اتوماتیک حکایت میکرد.
وقتی خبرنگار روزنامه آلمانی (راینتسایتونگ) به نام مارکوس شوارتس اجازه ورود به بخش آدمین صفحه فیسبوک مورد بحث رادریافت کرد٬ فضا کمی آرام شد. مارکوس در وبلاگ خود آماری را منتشر کرد که گمانه دستکاری تکنیکی را مرتفع ساخت. طوری که مرددین گروه ساشا لوبو هم بالاخره شکست را پذیرفتند.
تحمیق تودهها
این گمانه که در میان هواداران فیسبوکی گوتنبرگ تعداد معناداری پروفایل جعلی وجود دارد٬ تا به حال هنوز اثبات نشده است. با وجود این٬ این ماجرا معضلی را به نمایش میگذارد که با افزایش اهمیت شبکههای اجتماعی٬ بزرگتر خواهد شد: مسئله Astroturfing
مفهوم Astroturfing که از آمریکا میآید به معنی نوعی پروپاگانداست که در آن جمع کوچکی از فعالان با هدف تأثیر روی عقاید و آراء عمومی٬ میکوشند وجود یک جنبش تودهای خودجوش را نمایش دهند. امروزه این کار از طریق شبکههای اجتماعی مانند توییتر و فیسبوک٬ اما همینطور از طریق وبلاگها و نیوزلترها راحتتر از همیشه است.
میدان یک چنین تأثیراتی تنها شامل عرصه سیاست و تبلیغات تجاری نمیشود٬ بلکه عرصه تبهکاری در وب و حملات سایبری را هم دربرمیگیرد. اینترنت که ابزار ارتباطی جدید و محتملا مستقلی را در اختیار تودهها گذاشت٬ میتواند به عنوان ابزاری برای تحمیق آنها نیز به کار رود.
اگر تا اینجا آمده اید٬ این هم به همین بحث مربوط است.