«بهرنگ کیائیان، فرزند حسن کیائیان، مدیر نشر چشمه در تهران گفت که وضعیت ممیزی کتاب نیروی زیادی از ناشران میگیرد ... بهرنگ کیائیان، فرزند حسن کیائیان مدیر نشر چشمه ... در باره فعالیتهای نشر چشمه ... سخن گفت ... فرزند مدیر نشر چشمه در مورد میانگین مدتی که یک کتاب در وزارت ارشاد منتظر صدور مجوز میماند گفت ...» (+).
این «فرزند حسن کیائیان مدیر نشر چشمه» چهکاره است؟ معلوم نیست. هرچه هست٬ او فرزند حسن کیائیان مدیر نشر چشمه است. اما اینجا این لفظ «مدیر» به چه معناست؟ آیا با یک ساختار شغلی مدرن سروکار داریم که در آن حسن کیائیان Manager و فرزند او دارای مسئولیت مشخصیست که بتوان به جای ذکر عبارت «فرزند حسن کیائیان»، مثلا گفت: «بهرنگ کیائیان مسئول تبلیغات و روابط عمومی نشر چشمه اظهار داشت ...»؟
فکر نکنم. گمان من بر این است که حسن کیائیان، پدر بهرنگ کیائیان «صاحب» نشر چشمه است. بهرنگ کیائیان در این ساختار چیزی شبیه «ولیعهد» است که روزی مستقل از وجود تواناییها و قابلیتهای لازم جانشین پدر، یعنی همان آقای حسن کیائیان صاحب نشر چشمه میشود و لقب مدیر را از آن خود میکند. البته این پدیده غریبی نیست. چند قرن است که حجرههای بازار همینطور "مدیریت" میشوند.
این «فرزند حسن کیائیان مدیر نشر چشمه» چهکاره است؟ معلوم نیست. هرچه هست٬ او فرزند حسن کیائیان مدیر نشر چشمه است. اما اینجا این لفظ «مدیر» به چه معناست؟ آیا با یک ساختار شغلی مدرن سروکار داریم که در آن حسن کیائیان Manager و فرزند او دارای مسئولیت مشخصیست که بتوان به جای ذکر عبارت «فرزند حسن کیائیان»، مثلا گفت: «بهرنگ کیائیان مسئول تبلیغات و روابط عمومی نشر چشمه اظهار داشت ...»؟
فکر نکنم. گمان من بر این است که حسن کیائیان، پدر بهرنگ کیائیان «صاحب» نشر چشمه است. بهرنگ کیائیان در این ساختار چیزی شبیه «ولیعهد» است که روزی مستقل از وجود تواناییها و قابلیتهای لازم جانشین پدر، یعنی همان آقای حسن کیائیان صاحب نشر چشمه میشود و لقب مدیر را از آن خود میکند. البته این پدیده غریبی نیست. چند قرن است که حجرههای بازار همینطور "مدیریت" میشوند.