۱۱ آذر ۱۳۸۹

وقتی موفقیت باعث تأسف می‌شود

چینی‌ها ضرب‌المثل زیبایی دارند که می‌گوید: برای کسی که درختان را در آب حوض می‌بیند٬ ماهی‌ها سر درخت هستند.

قدیم‌‌ها کسی به ادعاهای مقامات امنیتی نظیر «ایران برای کشتن سربازان آمریکایی به شورشیان عراق کمک می‌کند» توجه بخصوصی نمی‌کرد٬ مگر این‌که مدعی در جمع بزرگی از متخصصان بی‌طرف٬ عکاسان و خبرنگاران٬ معمولا در کنار میز بزرگی که روی آن اسلحه‌های مارک‌دار ایرانی٬ مواد منفجره٬ بی‌سیم و جزوه‌های آموزش بمب کنارجاده‌ای چاپ تهران به نمایش گذاشته شده بود سعی در اقناع افکار عمومی می‌کرد.
اما وقتی ادعای یکی از مقاماتی که معمولا در باره آن‌ها می‌گویند «نخواست نامش فاش شود» در اسناد ویکی‌لیکس پیدا می‌شود٬ لزومی به ارایه مدرک نیست. این منطق را می‌فهمید؟

به سخنان هیلاری کلینتون که رادیو فردا آن را نقل کرده است توجه کنید:
«کلینتون: افشای اسناد ویکی‌لیکس حمله به منافع آمریکا و جامعه جهانی‌ است».
«هیلاری کلینتون ... در نخستین اظهارنظر در باره اسناد منتشرشده از سوی وبسایت ویکی‌لیکس٬ از افشای این اطلاعات به شدت ابراز تأسف کرد و گفت این اقدام نه تنها حمله به سیاست خارجی آمریکا بلکه حمله به جامعه جهانی‌ست».
باید توجه داشت که اسناد منتشرشده در ویکی‌لیکس برای «ما» اسناد محرمانه هستند. کلینتون به عنوان وزیر امور خارجه و در مقام ریاست دستگاه دیپلماسی جزو «محرم»ها است که این اطلاعات را پیشتر نیز در اختیار داشته است. اما ببینید چگونه خود را به جای یک مخاطب عام گذاشته و اسنادی را که از انتشار آن متأسف است و به انتشار آن شدیدا اعتراض دارد٬ تحلیل می‌کند:
«همه آن به اصطلاح گزارش‌های دیپلماتیک که منتشر شده٬ تأییدکننده این واقعیت است که ایران تهدید بسیار جدی‌ای در نگاه همسایگانش و نگرانی جدی برای فراسوی منطقه است».
فرض کنیم که این «به اصطلاح اسناد» را ویکی‌لیکس عمومی نکرده بود و هیلاری کلینتون در خلال مصاحبه‌ای می‌گفت:
«اطلاعات ما حاکی از آن است که ایران تهدیدی بسیار جدی در نگاه همسایگانش و نگرانی جدی برای فراسوی منطقه است» [کما این‌که پیشترها چیزهایی شبیه به این از مقامات آمریکایی شنیده‌ایم]. در چنین حالتی مخاطب عام حتی اگر با خود نمی‌گفت٬ کلینتون نیز شخصی مانند کالین پاول است (که اسلاید کارخانه‌هایی را که صدام در آن‌ها بمب‌های شیمیایی و بیولوژیکی می‌ساخت به جهانیان نشان داد) حداقل پیش خود می‌اندیشید٬ آمریکا و ایران با یکدیگر در حال نزاع هستند٬ در وقت نزاع هر طرف ادعای دیگری می‌کند٬ و ادعای کلینتون ادعای یک‌طرف دعواست که اثبات صحت آن به سند و مدرک نیاز دارد.
اما انتشار اسناد مذکور از سوی ویکی‌لیکس کلینتون را در موقعیتی قرارمی‌دهد که بی‌نیاز به ارایه استدلال بگوید: «اسناد منتشرشده تأییدکننده این واقعیت است که ایران تهدیدی بسیار جدی ... است».
چرا اگر خود کلینتون با تکیه بر همین اسناد (که آن‌ها را شخصا در اختیار داشته است) چنین ادعایی مطرح می‌کرد٬ موظف به ارایه استدلال می‌بود٬ اما وقتی همین ادعا در اسناد ویکی‌لیکس مطرح می‌شود٬ خیلی راحت "واقعیت" مورد نظر او را تأیید می‌کند؟

تلاش بزرگ و مستمر دیپلماسی آمریکا در چندسال گذشته این بوده است که به همسایگان ایران و به جامعه جهانی این "واقعیت" را نشان بدهد که ایران تهدیدی برای همسایگان و کل جامعه جهانی‌ست.
حال باید پرسید٬ چرا کلینتون از انتشار اسناد ویکی‌لیکس که اینقدر خوب این "واقعیت" را تأیید می‌کند «به شدت اظهار تأسف» می‌کند؟ قاعدتا می‌بایستی از بابت این توفیق بزرگ خوشحال باشد. چرا می‌گوید افشای این اسناد حمله به منافع آمریکاست؟ این‌که در منطقه‌ی خاورمیانه فضای خصومت٬ بی‌اعتمادی٬ شک و سؤظن مسموم‌کننده‌ی «همه به همه» حاکم شود خلاف منافع آمریکاست؟ یعنی منافع آمریکا در این است که ملت‌های منطقه به یکدیگر اعتماد داشته و با هم دوست باشند؟
من از دیپلماسی سردرنمی‌آورم٬ اما برای من راحت‌تر است وجود ماهی‌‌ها را روی شاخه‌های درختان بپذیرم.

پ.ن.:
این بخش از  مصاحبهٔ نوآم چامسکی در مورد ویکی‌لیکس  هم جالب است.

۱۱ آذر ۸۹