در انجیل مرقس (مارکوس) یک جایی هست که گروهی چوب و شمشیر به دست آمدهاند تا مسیح را دستگیر کنند. فکر میکنم شمشیربهدستها مأموران دولتی هستند که حکم جلب قانونی دارند و چوببهدستها مردمان «عادی» که به تحریک قدرتمندان دینی وارد میدان شدهاند. صحنه آشنا و قابل تصور است. اولیها کاری به کار «اینحرفها» ندارند. مأمورند و معذور. آمدهاند سردسته گروهی را که شلوغی راه انداختهاند دستگیر کنند٬ شمشیرهای آنها برای شکستن مقاومت احتمالی توسط مجرم یا هواداران او علیه نیروهای انتظامی است. دومیها هم کاری به کار «این حرفها» ندارند٬ برای کوبیدن سر ازدینخارجشدهها آمدهاند. آمدهاند آدم لت و پار کنند.
از طرفی مأموران دولتی نام شخصی را که باید دستگیر کنند میدانند اما قیافه او را نمیشناسند. یکی از حواریون مسیح٬ یهودا در مقابل "مزد" به همکاری با آنها تن درمیدهد. به آنها میگوید من به میان جمع میروم و شخصی را میبوسم٬ این همان شخصی است که در پی او هستید. سپس خود را به مسیح رسانده و گونه او را میبوسد.
[«بوسه یهودا» به صورت ضربالمثل در زبان آلمانی اشاره به "ابراز لطف" نمایشیای دارد که به شخص مورد لطف آسیب میرساند].
با نزدیک شدن مردان شمشیر/ و چوببهدست٬ مردم از جمله پیروان مسیح او را تنها گذاشته و از اطراف او پراکنده میشوند. «آنگاه همه او [مسیح] را واگذارده و بگریختند». اینجا از آن جاهاییست که هزینه پیروی بالاست.
اینها را نوشتم تا به صحنهای برسم که هربار به خاطرم میآید٬ مرا تکان میدهد.
تنها کسی که از پی عیسی میرود مرد جوانیست که پارچهای (در انجیل: چادری) به بدن خود پیچیده است. عدهای که میخواهند مانع او شوند همینطور که در پی او میدوند٬ دست دراز کرده و از پشت لباس او را میگیرند. « و چون او را گرفتند٬ چادر را گذارده و برهنه از دست ایشان بگریخت».
از طرفی مأموران دولتی نام شخصی را که باید دستگیر کنند میدانند اما قیافه او را نمیشناسند. یکی از حواریون مسیح٬ یهودا در مقابل "مزد" به همکاری با آنها تن درمیدهد. به آنها میگوید من به میان جمع میروم و شخصی را میبوسم٬ این همان شخصی است که در پی او هستید. سپس خود را به مسیح رسانده و گونه او را میبوسد.
[«بوسه یهودا» به صورت ضربالمثل در زبان آلمانی اشاره به "ابراز لطف" نمایشیای دارد که به شخص مورد لطف آسیب میرساند].
با نزدیک شدن مردان شمشیر/ و چوببهدست٬ مردم از جمله پیروان مسیح او را تنها گذاشته و از اطراف او پراکنده میشوند. «آنگاه همه او [مسیح] را واگذارده و بگریختند». اینجا از آن جاهاییست که هزینه پیروی بالاست.
اینها را نوشتم تا به صحنهای برسم که هربار به خاطرم میآید٬ مرا تکان میدهد.
تنها کسی که از پی عیسی میرود مرد جوانیست که پارچهای (در انجیل: چادری) به بدن خود پیچیده است. عدهای که میخواهند مانع او شوند همینطور که در پی او میدوند٬ دست دراز کرده و از پشت لباس او را میگیرند. « و چون او را گرفتند٬ چادر را گذارده و برهنه از دست ایشان بگریخت».