نوشته
زیر ترجمه مصاحبه ی یکی دیگر از فعالین جنبش صلح اسرائیل «روون مسکوویتس»
(Reuven Moskovitz) با رادیوی «دویچلندفونک» (آلمان) است.
- ... در سالهای ٧٠. در این دهکده اسرائیلیها و فلسطینیها با هم زندگی میکردند، امروز وضع این زندگی مشترک چطور است؟
از
آنجایی که مسکوویتس آلمانیزبان نیست و مصاحبه در واقع درج گفتار ایشان
است، خواننده این جا و آنجا به نکات نامفهومی برمیخورد. مفهوم «هدفمند»
در ادبیات جنبش صلح اسرائیل به صورت کنایه به کار برده میشود. «هدفمند»
طعنه به اعمال دولت اسرائیل است که به قتل رساندن سران فلسطینی را «قتل
هدفمند» نامگذاری کرده است. (مصاحبهکننده «فریدبرت ماورر»).
روون
مسکوویتس یکی دیگر از روشنفکران اسرائیل است که در جنبش صلح فعالیت
میکند. مسکوویتس حمله نظامی اسرائیل به لبنان را مورد انتقاد قرار میدهد و
آن را «حادثهسازی هدفمند» مینامد. وی اسرائیل را به اعمال سیاستی متهم
میکند که نابودکننده است.
ماورر:
اسرائیل
از «دفاع» سخن میگوید. دولت لبنان خود را قربانی این هجوم میبیند. برای
مردم این در هرصورت یک فاجعه است. مردم در شمال اسرائیل دوباره از ترس
راکتهای حزبالله راهی پناهگاههای زیرزمینی شدهاند. بیشترین قربانیان
از غیرنظامیان در خود لبنان هستند. دیشب انفجار یک راکت اسرائیلی در کنار
یک بیمارستان مردم را وحشتزده کرد. در خاور میانه ترس از یک جنگ جدید
جانمیگیرد. چگونه میتوان جلوی آن را گرفت؟ ... در آنسوی خط تلفن به
روون مسکوویتس سلام میکنم. وی از اعضای جنبش صلح اسرائیل است که در سال
٢٠٠٣ جایزه صلح آخن را دریافت کرد و هم اینک در آلمان به سر میبرد. صبح
بخیر!
مسکوویتس: صبح بخیر.
ماورر: اکثریت هموطنان شما در اسرائیل با این حمله نظامی، چه در نوار غزه و چه در لبنان موافق است. شما با آن مخالف هستید، چرا؟
-
اکثریت بزرگ آلمانیها هم کاری را که هیتلر کرد پذیرفتند. و آدم همیشه
پیش از اینکه بهای ... بی معیاری را بپردازد جنگ، قدرت و پیروزی را
هیجانانگیز مییابد و در این میان بیگناهان بهای این جنون را میپردازند.
-
دولت اسرائیل میگوید: ما از کشور خود دفاع میکنیم، ما از نوار غزه خارج
شدیم، ما جنوب لبنان را ترک کردیم و به جای قدردانی راکتهای حزبالله را
دریافت میکنیم. نظرتان درباره این استدلال چیست؟
-
چنانچه ناسیونالسوسیالیسم و هولوکاست یک جنایت عظیم بود، بایستی صمیمانه
بگویم که سیاست اسرائیل یک دروغ عظیم است. مقامات دولتی مردم را
میترسانند، و از گذشته وحشتناک و از آسیبپذیری ما استفاده ابزاری
میکنند. اما امروز اساسا رفتار ما قابل دفاع نیست. جنگ دفاعی خیلی وقت است
که فراموش شده است. ما سیاستی هجومانهای را اعمال میکنیم که ما را به
نابودی میکشاند.
-
شما خود از بازماندگان هولوکاست هستید، متولد ١٩٢٨ که در سال ١٩٤٧ به
اسرائیل رفتهاید. دلیل این مقایسه سختگیرانه با ناسیونالسوسیالیسم چیست؟
-
ساختارهای فکری مشابه هستند. این الزاما نبایستی با ناسیونالسوسیالیسم
مرتبط باشد. مثلا ما به عنوان سوسیالست آغاز کردیم و سوسیالیستهای ما
هرروز بیشتر ناسیونالیست شدند. و امروز در کشور ما ناسیونالیسم حق تقدم
دارد و از خصوصیات فاشیسم این است که مشکلات را با خشونت حل میکند.
میدانم که آلمانیهااین حرفها را نمیپسندند. در اسرائیل هم از این
حرفها خوششان نمیآید، ما ادای زخمخوردهها را درمیآوریم. اما اساسا این
ماجرایی است که در جریان است. سیاست اسرائیل زبان دیگری را نمیشناسد.
سیاست دولتی اسرائیل زبانی جز زبان خشونت نمیشناسد. فقط خشونت. و کسی که
سعی میکند مشکلات را با خشونت حل کند، خشونت ایجاد میکند.
- اما این برای طرف دیگر ماجرا هم معتبر نیست؟
-
بله، بدیهی است. تصورم این است که طرف دیگر آرزو دارد با ما همین کاری را
بکند که ما امروز با آنان میکنیم. اما این حرف به این معنی نیست که ... من
گمان میکنم که آنها باعث بدبختی بزرگی در حق خود شدند اگر که فکر
کردهاند که میتوان اسرائیل را به آسانی به دریا ریخت و نابود کرد. اما
تفاوتی در اصل قضیه نمیکند که بیشتر از پنجاه سال - الان من اینجا نامه
هانا آرنت را دارم که درسال ١٩٥٥ نوشته شده است. او همانموقع هم از
آلمانیزه شدن سیاست اسرائیل سخن میگوید. همانموقع از ترس انسانها از جنگ
مینویسد و ازاینکه اغلب (علیرغم ترس از جنگ) در
شیپور جنگ میدمند. این سخن هانا آرنت است از سال ١٩٥٥. و این یک واقعیت
است. متأسفم. من آدم میانهرویی هستم، رادیکال نیستم و صلحدوستم. تلاش من
این است که از طریف صلح مشکلات را حل کنم. اما مرا تندرو میدانند، زیرا به
خود جرأت بیان این حقایق را میدهم.
٣٢
سال پیش نیز برای نشاندادن نقطهاشتراک بین تاریخ آلمان و تاریخ یهود به
آلمان آمدم. نام کتابی که نوشتهام این است: «آلمانیها و یهودیان بین قدرت
اندیشه و عجز خشونت». در آلمان هم روزگاری رویکرد به قدرت اندیشه بود و ما
گوته، موزارت، لسینگ و همه آن بزرگان را داشتیم. سپس رویکرد به قدرت پیش
آمد که به سقوط آلمان انجامید.
-
با عرض معذرت، صدراعظم آلمان وقتی که میزبان جرج بوش بود جانب اسرائیل را
گرفت، و اعلام کرد که «اسرائیل از خود دفاع میکند، حمله را حزبالله
آغازیده است». شما از آلمانیها چه توقعی دارید؟
-
خوب چهکار کنم؟ ... مفهومی وجود دارد به این مصمون: «شکست تمدن».
میخواهم بگویم: دنیایی که آنچه را در کشور ما در حال رخدادن است تحمل
میکند و این واکنش شدید در مقابل این عمل [اسارت سربازان اسرائیلی] که
درواقع تکرار اعمال خود ماست. ربوده شدن ١٦ شیخها و اشخاص دیگر در آلمان
که در زندانهای مختلف بودند ... رفتار ما مجاز است، چون ما همیشه قربانی
هستیم! اما وقتی آنها ...، من مخالف آدمربایی، جنگ و خشونت هستم. ولی در
این موقعیتها نباید ... در واقع این اشخاص با یک واقعه جزئی یک جنگ
وحشتناک راه بیاندازند. همیشه ماجراهای مقدماتی وجود دارند. و خانم مرکل.
من برای ایشان احترام زیادی قائل بودم، اما برایش اشک ریختم، زیرا او خود
تحت «دیوار» زندگی کرده است و وقتی به آزادی رسید برای او خوشحال شدم. اما
امروز کسی را که عراق را به آتش کشید در آغوش میگیرد، و چند ماه پیش
اولمرت، کسی که این آتش را راه انداخته است، او را بغل کرد.
این یک نوع «به آتش کشیدن هدفمند» است، واکنش متناسب با ربوده شدن یک یا دو سرباز نیست.
-
در اسرائیل و جاهای دیگر چنین استدلال میکنند که حالا که ما نوار غزه و
جنوب لبنان را ترک کردهایم فلسطینیها حماس را سرکار میآورند. آیا شما از
فلسطینیها هم مأیوس شدهاید؟
- پرسش شما را نفهمیدم.
- آیا شما به خاطر اینکه فلسطینیها حماس را انتخاب کردند از فلسطینیها مأیوس شدید؟
-
بله، این ماجرا طولانی است و ما نمیتوانیم در چنددقیقه ... اغلب
فلسطینیها حماس را انتخاب نکردند و البته که حماس دشمن ما است، و آدم
معمولا فقط با «دشمن» صلح میکند. کسی که صلح میخواهد بایستی آمادگی گفتگو
با دشمنان را داشته باشد. و وقتی کسی میگوید: «ما با دشمنان گفتگو
نمیکنیم»، به این معنی است که «ما صلح نمیخواهیم».
- شما خودتان ...
- این ماجرای غمانگیزی است. ما باید با هرکس که حاضر است وجود مسالمتآمیز دو دولت اسرائیل و فلسطین را کنارهم بپذیرد حرف بزنیم.
- شما خودتان از مدتها پیش در جهت «زندگی مسالمتآمیز» و صلح تلاش میکنید. به گمانم در سالهای٥٠ بین تلآویو و اورشلیم یک «دهکده صلح» بنیانگذاری کردهاید به نام Neve Shalom
- نه، در سالهای ٧٠
- ... در سالهای ٧٠. در این دهکده اسرائیلیها و فلسطینیها با هم زندگی میکردند، امروز وضع این زندگی مشترک چطور است؟
-
رو به راه است. همینکه در یک چنین موقعیت پرتنشی به یکدیگر سنگ
نمیپرانند ...، با هم کار میکنند و یهودیها برای دهکده «نوشالوم» کدخدای
فلسطینی انتخاب میکنند و و و. حتی یک قائدهای هست که نوعی «تبعیض مثبت»
منظورم «تبعیض متناسب». این دهکده یک الگوی امیدوارانه است. اما بدیهی است
که در موقعیتهای جنگی این الگوها مثل یک قطره آب روی سنگ داغ است. نمیشود
... قضیه باید به کمک راه حل سیاسی درست شود. و باید بگویم، من این دنیای
به اصطلاح متمدن و دمکراتیک را که با سکوت اجازه میدهد این اتفاقها
بیافتد محکوم میکنم. این جنگ بر علیه ترور نیست. این جنگی برعلیه یک ملت
است. و به این طریق وجود جریحهدارترین قوم تاریخ یعنی وجود قوم یهود را به
خطر میاندازند. باید بگویم، در آلمان بایستی خیلی پیشترها فریاد مردم
درمیآمد. اما آلمان خود را در پس «احساس گناه» خود مخفی میکند و عاقبت
این رفتار برای ما هم وحشتناک است. این را باید فهمید که گاه دوستی
اغراقآمیز از دشمنی خطرناکتر است. در برابر دشمن آدم از خودش حفاظت
میکند، با اینجور دوستان نمیدانم باید چکار کرد.
[از آرشیو ۴دیواری قدیمی/ تیر۸۵]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر