ترجمه آزاد مصاحبه رادیویی امی گوودمان (Democracy Now ) با نوأم چامسکی و معین ربانی به فارسی.
چامسکی
که در سفر به بیروت در می ماه گذشته با رهبران حزب الله، از جمله با
سیدحسن نصرالله ملاقات داشته است، رویدادهای امروز در غزه را مرحله نوین
در سیر جریانات گذشته میبیند. میگوید، این مرحله با انتخاب حماس شروع شد
که اسرائیل و آمریکا در واکنش به آن بلافاصله برای ملت فلسطین که در
انتخاباتی آزاد «عوضی» انتخاب کرده بود مجازاتهای سختی در نظر گرفتند.
پروژهای که آن را به عنوان «طرح خروج از نوار غزه» میشناسیم، در نظر
چامسکی درواقع طرحی است که هدف آن غصب سرزمینهای مرغوب سواحل باختری رود
اردن و بیشتر منابع این سرزمین از جمله آب است. میگوید:
این
بخش از طرح یادشده بدون خشونت زیاد، یا حداقل بدون این که از خشونت چیزی
به گوش ما برسد، در حال اجراست. مرحله نوین در نوار غزه در ٢٤ ژوئن شروع
شد. اسرائیل در این روز دو نفر از ساکنان غزه (یک پزشک و برادر او) را ربوده است که هنوز معلوم نیست چه بلایی به سر آنها آمده است و از سرنوشت
آنها کسی اطلاعی ندارد. یک روز بعد اتفاقی رخ داد که همه از آن اطلاع
دارند.نیروهای جهاد اسلامی یک سرباز اسرائیلی به نام «جیلاد شالیط» را (محتملا) در خاک اسرائیل ربود. ادامه ماجرا را همه میدانیم.
در
مرحلهبعد حزبالله دو سرباز اسرائیلی را میرباید. هدف از این عمل
در اعلامیه رسمی این حزب «تبادل اسرا» ذکر شده است. بر اساس موضع رسمی
اسرائیل تنها سه زندانی لبنانی در زندانها این کشور بسر میبرند، اما برخی
تعداد لبنانیهای مفقودالاثر را چندصدنفر میدانند. اینها کجا هستند؟
کسی نمیداند.
تحلیلگران
درباره دلیل اصلی رفتار حزبالله متفق القول هستند. گمان میرود که هدف
عملیات حزبالله بازنمودن جبه های جدید و کاستن فشار از روی فلسطینیهاست.
به نظر چامسکی این عملیات نامسئولانه است، زیرا به این وسیله لبنانیها را در معرض ترور قرار میدهد و ممکن است به فاجعه بیانجامد.
-
روز گذشته اغلب جراید روی ایران و سوریه متمرکز شدند و این دوکشور را پشت
قضایا میبینند. نظر شما در مورد تحلیلهایی که جنبش مقاومت لبنان را کوچک
میشمارند و همه چیز را به این تقلیل میدهند که انگشت به سوی ایران دراز
کنند چیست؟
-
واقعیت این است که ما اطلاعات درستی در این زمینه نداریم. و شک دارم که
نویسنده این تحلیلها اطلاعتی داشته باشند. صمیمانه بگویم، گاهی شک
میکنم، که سازمانهای امنیتی آمریکا هم اطلاعی در این زمینه ندارند. در
اینکه حزبالله ارتباط محکمی با ایران و سوریه دارد تردیدی نیست. اما در
این موردکه این ارتباطات نقشی در عملیات جدید داشته باشند، هیچ چیز
نمیدانم. هرکس آزاد است حدس و گمان بزند. امکان این مسئله هست، زیاد هم
هست. اما در سوی دیگر دلایل کافی برای باورکردن این مسئله در دست است که
حزبالله انگیزه ها و نیات خودش را دارد، مثل همان چیزهایی که در جراید
آمده است.
-
دیروز گزارشاتی مطرح بود که حزبالله قصد دارد سربازان اسرائیلی را به
ایران بفرستد. اسرائیل اعلام کرده است که دلایل مشخصی برای این ادعا دارد و
بمباران فرودگاه و محاصره دریایی به همین خاطر است.
- این
ادعای آنهاست. تکرار میکنم، هیچ سندی در دست نیست. و ادعاهای کشوری که
درحال انجام عملیات نظامی است زیاد قابل اطمینان نیست. اگر سندی دارند،
جالب است که آن را در معرض دید بگذارند. امکانش هست، اما حتی در این صورت
چه چیزی اثبات میشود. حزبالله بلاخره یک جایی این اسرا را نگهداری میکند
و اگر ببیند که به خاطر حملات اسرائیل به لبنان نمیتواند آنها را در
لبنان نگهدارد، آنها را به جای دیگری منتقل میسازد، ولی من شک دارم که
سوریه یا ایران چنین کاری را بپذیرند، حتی اگر حزبالله از این کار بدش
نیاید، که محتملا بدش نمیآید.
-
آقای چامسکی، اینک ارتباط مستقیم ما با «معین ربانی» متخصص خاورمیانه
«کمیته بحرانهای بینالملی» برقرار شد. اما فعلا مایلم با شما درباره موضع
نماینده اسرائیل در سازمانملل آقای «دان گیلرمان» که رفتار اسرائیل را
موجه میداند، صحبت کنم. میگوید:
«هم
اینک که اینجا نشستهایم، در این روزهای سخت، میخواهم از همکاران بخواهم
به یک پرسش جواب دهند: چه کار میکردید اگر کشور شما اینگونه مورد حمله
قرارمیگرفت، همسایگان شما به داخل مرز کشور شما نفوذ کرده و دست به
آدمربایی میزدند. اگر صدها راکت به سوی شهرها و روستاهای کشور شما شلیک
میشد، آیا بیکار مینشستید یا همین کاری را میکردید که اسرائیل درحال
انجام آن است».
چامسکی: منظور گیلرمن لبنان است نه غزه؟
- بله
-
خوب، درست است. صدها راکت شلیک شده است و البته باید این کار را متوقف
کنند. آنچه او ذکرنمیکند، این است که این راکتها پس از حمله شدید
اسرائیل به لبنان شلیک شدند. این حملات تا به حال به قیمت جان ٦٠ نفر
[آخرین گزارش: ٣٠٠ نفر+٥٠] و
نابودی ساختارهای زیربنایی تمام شده است. یعنی مثل همیشه ماجراهای قبلی
وجود داشته است. هرکس میتواند تصمیم بگیرد که این حوادث از کجا شروع شد.
به نظر من از ظلم شدید و دایمی، از آدمرباییهای و جنایتهای زیاد در غزه و
غصب مستمر سرزمینهای کرانه باختری (که اگر همینطور پیش برود به به قتل
یک ملت، یعنی پایان فلسطین میانجامد)، از ربودهشدن دو فلسطینی که در بالا
ذکرکردم شروع شد و سپس فلسطینیها یکی از
سربازان اسرائیلی را در غزه ربودند. با این توضیح که بین ربودن غیرنظامیان و
نظامیان تفاوتی هست که در قوانین حقوقی بینالملی آمده است.
- چه تفاوتی؟
-
بر اساس این قوانین، رفتار با سربازان ربوده شده در یک درگیری (فعلا جنگ و
درگیری نظامی را کنار میگذاریم) بایستی که انسانی باشد. برعکس ربودن
نظامیان که از جمله جنایتهای بزرگ محسوب نمیشود، ربودن غیرنظامیان از
کشور آنها و انتقال آنان به کشور خود جنایت بزرگتری است که درباره آن
گزارشی نمیبینیم. نباید الزاما به خاطرتان بیاورم که غزه دایما در معرض
هجوم قرار دارد. نوارغزه درواقع یک زندان بزرگ است که دایما به صورت
اقتصادی، نظامی و ... به آن حمله میشود. در مقایسه با این واقعیت، ربوده شدن یک سرباز، به عنوان جنایت، زیاد سنگین نیست.
گفتگو با «معین ربانی»
آقای ربانی نگاه شما به چالشهای اخیر چگونه است و درباره این امکان که اسرائیل دوباره درگیر جنگی با لبنان شود چه نظری دارید؟
-
سئوال سختی است. اسرائیل درواقع سعی میکند که قواعد بازی را از نو بنویسد و
این قواعد را به طرف مقابل خود تحمیل کند. اسرائیل درواقع میگوید، حمله
به نیروهای نظامی خود را، به هرشکلی که باشد تحمل نمیکنیم. حمله به
نیروهای ما همیشه یک چنین واکنشی درپی خواهد داشت و کلیه ساختارهای
زیربنایی منطقه یا کشوری که از آنجا به اسرائیل حمله شود، در خطر است. و
جنانچه مشهود است جامعه بینالمللی یا با سکوت یا آشکارا به اسرائیل حق
میدهد. به نظر من دور از واقع نیست که دامنه این چالش به دیگر نواحی منطقه
مثلا سوریه کشیده شود.
-
در باره قطعنامه (وتو شدهی) شورای امنیت سازمان ملل در باره حوادث غزه چه
میگویید؟ (ده رأی موافق، یک رأی مخالف از آمریکا، و رأی ممنتع انگلیس،
دانمارک، پرو و اسلواکی).
-
باعث تعجب میبود اگر این قطعنامه تصویب میشد. در دهها سال گذشته واقعیت
اینطور بوده است: سازمان ملل و تمام بخشهای آن از انجام وظایف و
مسئولیتهای خود مبنی بر ایجاد صلح و تأمین امنیت در خاورمیانه به طریقی
عاجز بودهاند. دلیل اصل هم حق وتوی آمریکا در شورای امنیت است. امروز به
جایی رسیدهایم که محکوم کردن «کلامی» رفتارها و اعمال اسرائیل (مانند
عملیاتی که ما در هفته پیش در غزه شاهد آن بودیم) که هیچنوع نتیجه یا
عقوبت عملییی برای این کشور ندارد، غیرقابل تصور است. دلیل آن همین حق
وتوی آمریکا است.
- به نظر شما در غزه و لبنان چه حادثهای درحال رخدادن است؟
-
فکر میکنم که وضعیت خیلی وخیمتر خواهد شد. هدف حزبالله بسیار محدود به
نظر میرسد، میخواهد اسرائیل را به تبادل اسرا مجبور کند. اهداف اسرائیل
اساسیتر است. اسرائیل میخواهد حزبالله را مجبور به خلعسلاح کند، یا
آنها را حداقل دهها کیلومتر از مرزها دور کند. دیدگاههای حزبالله و
اسرائیل با هم قابل جمع نیستند. پس تا وقتی که نوعی میانجیگری پیش نیاید،
درگیریها ادامه خواهند یافت.
در
مورد غزه مسئله فرق میکند. اهداف حماس پیچیدهتر است. تبادل اسرا فقط یکی
از اهداف است. حتی میتوانم بگویم، یکی از اهداف ثانوی. اهداف با اهمیت
حماس مجبور ساختن اسرائیل به کنارگذاشتن متقابل خصومت، طرح موضوع «اسرائیل –
فلسطین»، و از همه مهمتر تأمین حق حماس برای در دست داشتن دولت است.
به
نظر من حماس در زمینه موضوع «اسرائیل – فلسطین» پیام شفافی برای طرف مقابل
فرستاد. نه فقط برای اسرائیل، بلکه برای همه، چه برای اسرائیلیها،
فلسطینیها و چه برای کسانی که کنار گود ایستادهاند. این پیام مسئله اصلی
حماس است. جهان باید به خاطر داشته باشد که حماس راهکارهای مختلفی دارد.
سیاست دمکراتیک و جاافتادگی سیاسی برای حماس یک آزمایش است، و در صورتی که
جلوی عمل و اختیارات سیاسی او گرفته شود، بدون تأخیر گزینههای دیگری را به
کار خواهد گرفت.
-
درپایان، یک سئوال دیگر از چامسکی دارم. امروز در سنپترزبورگ رهبران «گ٨»
با هم ملاقات میکنند. آمریکاییها چه نقشی در این نشست بازی خواهند کرد؟
-
به نظر من ماجرا همانطور پیش خواهد رفت که در مورد قطعنامه شورای امنیت
پیش رفت. وتو در مقابل این نوع قطعنامهها استاندارد شده ا ست. آمریکا به
تنهایی با وتوی خود در عمل مانع رهیافت دیپلماتیک و مجازات جنایات و مظالم
اسرائیل شد. وقتی در سال ١٩٨٢ اسرائیل لبنان را اشغال کرد، آمریکا چندین
قطعنامه پیدرپی را که خواهان قطع عملیات جنگی بودند وتو کرد. و تغییر
دولت در آمریکا در این موضع تغییری نداد. به همین علت فکر میکنم در نشست
«گ٨» همین موضع ادامه پیدا کند.
آمریکا
اسرائیل را به عنوان «فرزند»ی کاملا مسلح شده لازم دارد و از آن در مقابل
انتقاد و هر اقدام دیگری دفاع میکند، از توسعهطلبی آن به صورت غیرفعال و
نهایتا آشکار پشتیبانی میکند، همینطور از حملات آنها به فلسطینیها و از
غصب رو به افزایش باقیمانده سرزمینهای فلسطینی.
موشهدایان
اوایل سالهای هفتاد، یعنی زمانی که مسئول سرزمینهای اشغالی بود، به یکی
از اعضای دولت گفته بود، بایستی به فلسطینیها حالی کنیم که: «ما برای شما
راهحلی نداریم. مانند سگان خواهید زیست. هرکس که میخواهد برود، برود»،
بعد خواهیم دید که کار به کجا خواهد کشید.
سیاست اسرائیل در واقع همین است. و از این نقطه حرکت میکنم که آمریکاییها از این سیاست همچنان پشتیبانی خواهند کرد.
[از آرشیو ۴دیواری قدیمی/ تیر۸۵]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر