روزنامه شرق یادداشتی تحت عنوان: «سخنی با بانوی محیط زیست کشورمان» از عبدالحسین طوطیایی به مناسبت انتصاب خانم انصاری به ریاست سازمان حفاظت محیط زیست کشور منتشر کرده است.
*
مقدمتان گرامی باد. محیط زیست ما در دهههای اخیر آسیب زیادی دیده است. امروز که نشانههایی از بهبود مدیریت به چشم میخورد، حضور شما خبر خوبی ست.
از وضعیت محیط زیست ما آگاهید. تا دو دهه قبل با خشکیدن رودها و تالابها روبرو بودیم و امروز با فرونشستهای پیدرپی از تمامی کشور. باور دارم که آمدهاید تا به تخریب محیط زیست کشورمان پایان دهید. این کار به همراهی مردم نیازمند است. مردم یقینا اصلیترین سرمایه انسانی برای حفاظت از محیط زیست خود خواهند بود. - نکتهی دیگر ضرورت تغییر نگاه از انسانمحوری به راهبرد اکوسیستممحوری برای حفاظت محیط زیست است. در چند دهه گذشته بسیاری از پروژههایی که تحت عنوان توسعه و به بهانه اشتغالزایی و... با توجیه دستیابی به بهبود زندگی مردم اجرا شده، به تخریب محیط زیست منجر شده است. حال آنکه بهبود زندگی انسان درهمزیستی عادلانه در اکوسیستم و در تعادل با دیگر موجودات زنده میسر است. اگر سازمان محیط زیست بخواهد برنامه جامع حفاظت در تمامی سطح کشور را داشته باشد، باید از چندگانگی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست اجتناب شود. به امید آنکه با ادغام عرصه منابع طبیعی با سازمان حفظ محیط زیست از خلاءهای مدیریت آنها کاسته شود.
*
چیزی که خواندید نوشتهی عبدالحسین طوطیایی نیست، اما تمام آن چیزی ست که او قصد گفتن آن را داشته است. با این تفاوت که کوشیدهام در آن با پایبندی به اصول روزنامهنگاری شعر و شعار، گندهگوییها، لفاظیهای احمقانه، قلمفرسایی وقتتلفکن، یاوههای ادیبانه و کلا سخنان نامربوط را از نوشتهی نامبرده، بدون لطمه جدی به محتوای یادداشت حذف کنم.
پیشنهاد میکنم به عنوان واکسن یادداشت عبدالحسین طوطیایی را بخوانید:
مقدمتان به پردیسان برای صیانت از بقایای بستر حیات این سرزمین گرامی باد، بستری که در دهههای اخیر آماج تندبادهای مخربی از غفلت قرار گرفته تا نسل حاضر با دستانی خالی و سیمایی شرمسار به پیشباز آیندگان برود. اکنون که نشانهها از آمدن موجی از تغییر به سمت مشارکت بیشتر مردم در مدیریت کشور حکایت دارد، بیتردید قدمهای شما نیز در طلیعه این رویکرد، خبر از آمدن طراوت بر این گستره تفآلود میدهد. آنچه تاکنون در بستر زندگانی سرزمین ما رخ داده است، نیاز به بازخوانی نداشته و خود بهتر میدانید که بر چه عرصه پرچالشی گام نهادهاید. عرصهای که بسیاری از صاحبان میز و امضا برای اثبات شایستگی مدیریت خود تیغ ذبح بر گلوی نازک آن کشیده و هنوز هم میکشند. اگر که تا دو دهه قبل خشکیدن رودها و تالابها فریاد این طبیعت مظلوم در برابر ستمی بود که به بهانه توسعه و سازندگی بر آن میرفت اما اکنون فرونشستهای پیدرپی از تمامی کشور رخ نموده و از مرگ تدریجی سرزمین خبرمان میدهد. سرزمینی که طی هزاران سال و با خون سلحشورانش به امانت به نسل حاضر داده شد.
سرکار خانم انصاری! باور دارم که آمدهاید تا بر تخریب محیط زیست کشورمان خط پایانی بکشید. تخریبی که اوج آن را در سه استان شمالی کشور شاهد هستیم. تردیدی هم ندارم که برای چنین عزمی نیاز به همراهی تمامی مردم کشورمان دارید. مردمی که آگاهانش در روند این دهههای تخریب تنها شاهدانی دست و پا بسته بودند. شاهدانی که نالههای نحیف هشدارشان در غرش بولدوزرها هرگز به گوش نمیرسید. بایستی یقین داشته باشیم مردم اصلیترین سرمایه انسانی بیکران و نیز رایگان برای حفاظت از محیط زیست خود خواهند بود. نکته دیگر تأکید بر ضرورت تغییر نگاه از انسانمحوری به راهبرد اکوسیستممحوری برای صیانت از عرصه زایای حیات است. متأسفانه در چند دهه گذشته بسیاری از پروژههای خرد و کلان که تحت عنوان توسعه و به بهانه اشتغالزایی و... تصویب و اجرا شده، در تضاد با پایداری بستر حیات و با توجیه دستیابی به بهبود زندگی جامعه حال حاضر بوده است، در حالی که جایگاه انسان، تنها با همزیستی عادلانه در اکوسیستم و در تعادل با دیگر صاحبان حیات تعریف شده و هرگز حق مالکیت، تصرف و تغییر کاربری منحصربهفرد در آن را ندارد. کلام آخر آنکه اگر سازمان محیط زیست بخواهد برنامه جامع حفاظت در تمامی سطح کشور را داشته باشد، باید از چندگانگی مدیریت منابع طبیعی و محیط زیست اجتناب شده و هر دوی آنها در قالب واحدی یکپارچه اداره شوند. وجود همپوشانیهای این دو حوزه موجب اختلال در مدیریتی منسجم خواهد بود. امید آنکه با ادغام عرصه منابع طبیعی با سازمان حفظ محیط زیست از خلأهای مدیریت آنها کاسته شود.
روزنامه شرق: سخنی با بانوی محیط زیست کشورمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر