۲۲ شهریور ۱۳۹۰

ریسایکل

خب٬ امروز با چه کلکی فکرهای آزاردهنده را بزنیم کنار؟ چطوری خودمان را سیاه کنیم که به آن‌‌چه باید بپردازیم نپردازیم. چطوری روی دهانه آتشفشان برقصیم و خوش بگذرانیم؟
مرضیه این‌جا یه مسئله‌ای طرح کرده که خالی از تفریح نیست و میشه باهاش مدتی سرگرم بود. ولی گفتگوی دیروز بی‌بی‌سی با چندنفر از وبلاگ‌نویس‌ها هم موضوع تفریحی خوبی‌ست. پیشترها هم وقتی مهدی جامی رادیوزمانه را راه انداخته بود به مناسبت دومین سال تأسیس آن همین کار را کرده بود. یعنی چند تن از وبلاگ‌نویس‌ها را به جشن تولد خودمانی «این کودک دوساله» دعوت کرده بود. ویژگی اصلی این وبلاگ‌نویس‌ها٬ چنان‌چه همان‌روزها نشان دادم این بود که همگی از «به‌به‌گویان» رادیو زمانه بودند. یعنی دقیقا مانند وبلاگ‌نویسانی که بی‌بی‌سی دیروز انتخاب کرده بود. یک جمع خودمانی! تیپ‌هایی به‌به‌گو/ و تعارف‌هایی پیش‌پاافتاده٬ توخالی٬ کلیشه‌ای و شبیه به هم که به درد گوش احمق‌ها می‌خورد. و از همه مفرح‌تر سخنان روشنگر صاحب اولین سگ وبلاگ‌نویس وبلاگستان فارسی٬ بیلی بود٬ که از طریق بی‌بی‌سی به گوش فارسی‌زبانان رساند که سگ او نقش ویژه‌ای در وبلاگ او دارد.

ـ هاپ هاپ هاپ!
ـ چخ چخ!

آقا ما با این «کسوت» پیش‌کسوتان وبلاگستان چکار کنیم خوب است؟ این سؤالی‌ست که در حاشیه وبلاگستان فارسی مطرح است. و در حاشیه وبلاگستان فارسی کثرت و پلورالیسم هدف آرمانی نیست٬ واقعیت زنده است: یک پیشنهاد این است که از آن دستمال آشپزخانه درست کنیم. همین‌طور پیشنهاداتی نظیر تبدیل آن به لنگ حمام٬ لنگ ماشین‌شویی و دستمال کفش هم هست٬ اما نظر غالب احتمالا این خواهد بود که از آن برای پاک‌کردن ماتحت خود استفاده کنیم.

+ مرتبط