۲۶ اسفند ۱۳۹۳

دستم به دامن‌تان

من به عنوان کسی که خود را به «برابری و رابطهی همسطح و همسر»ی مقید و موظف می‌دانم، هرگاه به یکی از همجنسان نفهم و بی‌منطق خود برخوردهام که نسبت به زنها رفتاری نامتعادل و موهن داشته است یا خصوصیت‌های عام ناروایی را به ‌آن‌ها نسبت داده است جانب زنها را گرفتهام، با آن‌ها در جدل علیه ذکردارن یاوهگو در یک جبهه بوده، و در این همرزمی گاه چنان جدیت ورزیده‌ام که مورد انتقاد و خصومت برخی از هم‌جنسان خود قرارگرفته‌، و به خیانت به منافع کوتاه‌مدت و درازمدت طبقاتی(!) متهم شده‌ام. و حالا؟

«کاش مردان همان‌قدر که از پریود متنفرند از تجاوز هم متنفر بودند»!




















حالا دلم را به این خوش کرده‌ام، شاید خانمها به کمک بیایند تا با هم در برابر نادانی و خودشیرینی این آدم زبان‌نفهم که متأسفانه انگار تنها با ذکرداران مسئله‌دار بدهبستان داشته است حرفی بزنیم. این آدم بی‌منطق با یککاسهکردن مردان و تعمیم تجارب ناگوار خود، «ما» را به نفرت از پریود و تلویحا به بیاعتنایی نسبت به جنایت متهم میکند