یک قلم، یک جک جنسیتی - به معنای واقعی کلمه - فجیعی هست که هیچ زنی آن را تا به حال نشنیده است. خجالتآور و حیوانیست. قعر مغاک است.
در زبان مخصوصی که ما مردها با یکدیگر حرف میزنیم، کثافات زیادی رسوخ کرده است که همه کمابیش به آن آلودهایم. الان برخی از خوانندگان مؤنث این پست حتما در دل معصومانه خواهند گفت: «میدانیم! میدانیم!» و فکر میکنند میتوانند در صورت لزوم یکی دوجمله و عبارت از حرفهایی را که از ما شنیدهاند به عنوان نمونه ذکر کنند! اما متأسفانه باید این دوستان را مأیوس کنیم. این چیزهای سخیفی که شما شنیدهاید، در مقابل آن چیزهایی که میخواهیم اینجا از آن حرف بزنیم، نقل و نبات است! این حرفها را - انگار طبق یک توافقنامه نانوشتهی همهگیر - هیچ مردی در حضور زنان نزده است و نخواهد زد. حرفهایی که برای توصیف آن کلمه دیگری وجود ندارد، الا کلمهی بیآزار فجیع.
در مورد «جک غیرقابل تعریف برای زنان» حرف میزدیم. الان که نوشتهی مکابیز در نقد سخیفگویی، حس فمینستی من(!) را تحریک کرده است، میبینم وقت خوبیست کمی تابوشکنی کرده، و با اینکه ممکن است این رفتار موجب برانگیختن خشم همجنسهای ما شود، خوانندگان مؤنث را از جک مورد بحث مطلع گردانم، و آن را دقیقا با همان کلماتی که سالها پیش از دهان مردی شنیدهام برای آنها تعریف کنم.
«مردی پس از دیدن ماشین عروس گفت ...».
.
.
الان مدتی از وقتی که پاراگراف بالا را نوشتم میگذرد. و من در این مدت دویستبار فاصله بین میز و پنجره اتاقنشیمن را راه رفتهام تا بالاخره متوجه شوم که حرفم نسنجیده است. تعریف این جک برای زنها سخت است. مغزم آدم درد میگیرد. واقعا لال شود زبان مردی که پس از دیدن ماشین عروس بتواند یک چنین حرفی بزند! در این ماشین گلآذین، عروسخانم نشسته است. پولکهای تاجش برق میزند. این ماشین حامل زیبای سفیدپوش جواهرنشانیست که امشب ملکه یک مجلس است.
زبانی را که حرمت عروس را رعایت نکند باید داغ کرد. در دهانی که این جک را تعریف میکند، باید فلفل ریخت!
آدم از فکرکردن به این حرفهایی که در فرهنگ ما رواج یافته است، احساس شرم میکند. این حرفها را یقینا عقبماندهترین مردهای جامعه ما ساختهاند. شخصیت کسی که به این جک میخندد، کسی که میتواند به این گونه جکها بخندد، کسی که در حضور او این حرفها زده میشود و او از خود واکنش مناسب نشان نمیدهد، مستقل از اینکه کی و چکاره است و کتابخانهاش چندردیف کتاب دارد، بیبروبرگرد آلوده به „فرهنگ“ مردهای یادشده است. کسی که در مورد عروس یک چنین حرفی میزند، اوراناوتان آدمنماییست که به اینکه ما میخواهیم در چه جامعهای زندگی کنیم، مطلقا بیاعتناست. نمیفهمد با این حرفها چه صدمهای به تصویر زن میزند، چطور و چقدر آن را تخریب میکند.
.
الان مدتی از وقتی که پاراگراف بالا را نوشتم میگذرد. و من در این مدت دویستبار فاصله بین میز و پنجره اتاقنشیمن را راه رفتهام تا بالاخره متوجه شوم که حرفم نسنجیده است. تعریف این جک برای زنها سخت است. مغزم آدم درد میگیرد. واقعا لال شود زبان مردی که پس از دیدن ماشین عروس بتواند یک چنین حرفی بزند! در این ماشین گلآذین، عروسخانم نشسته است. پولکهای تاجش برق میزند. این ماشین حامل زیبای سفیدپوش جواهرنشانیست که امشب ملکه یک مجلس است.
زبانی را که حرمت عروس را رعایت نکند باید داغ کرد. در دهانی که این جک را تعریف میکند، باید فلفل ریخت!
آدم از فکرکردن به این حرفهایی که در فرهنگ ما رواج یافته است، احساس شرم میکند. این حرفها را یقینا عقبماندهترین مردهای جامعه ما ساختهاند. شخصیت کسی که به این جک میخندد، کسی که میتواند به این گونه جکها بخندد، کسی که در حضور او این حرفها زده میشود و او از خود واکنش مناسب نشان نمیدهد، مستقل از اینکه کی و چکاره است و کتابخانهاش چندردیف کتاب دارد، بیبروبرگرد آلوده به „فرهنگ“ مردهای یادشده است. کسی که در مورد عروس یک چنین حرفی میزند، اوراناوتان آدمنماییست که به اینکه ما میخواهیم در چه جامعهای زندگی کنیم، مطلقا بیاعتناست. نمیفهمد با این حرفها چه صدمهای به تصویر زن میزند، چطور و چقدر آن را تخریب میکند.
شاید شما هم خوانده باشید. منظورم گزارش تحقیقیست در مورد مردهایی که برای خانمها در خیابان بوق میزنند (البته اگر بوق را استعاری بفهمیم، باعث تعجب نیست که برخی از این هموطنان در سالن کنسرت و در گردهمآییها هم بوق بزنند! در پلاس که زیاد هستند. مثلا این). جملهی تکاندهندهای در گزارش تحقیق یادشده بود که از خاطرم نمیرود. نوشته بود مردهای مورد بحث کلا تفاوتی بین زنها قایل نیستند! خواهش میکنم پیش از اینکه به من انتقاد کنید که چرا از این همجنسان به عنوان اوراناوتان یاد میکنم، مختصری به این جمله فکر کنید! اوراناوتانها طوری که در یوتوب دیدهام(!) برای خود ضوابطی دارند، و توصیف ما اگر اهانت باشد، اهانت به این حیوانات است.
برگردیم به جک مورد بحث.
باید اعتراف کنم که پس از کلنجاری که برای بازگویی آن با خودم رفتم، خود را از یافتن راهی برای بیان آن عاجز و ناتوان میبینم. و فکر میکنم حتی بازگویی سنجشگرانه این جک، زهر آن را که نمیگیرد هیچ، بلکه افزون بر این به تصویر خود ما مردها نزد زنان نیز آسیب میرساند!
مرتبط: https://www.facebook.com/photo.php?fbid=258270694329873&set=a.106362782853999.11697.100004408326760&type=1&theater
پاسخحذفاین یکی هم (از یک هنرمند ناشناس) خوب است:
پاسخحذفhttp://members.aon.at/rivoco/spiegel.JPG