یه حادثهای که چندسال پیش در خلال مسابقات جام جهانی فوتبال در آلمان افتاد و باعث خرسندی مقامات، چهرهها و مردم عادی شد و من بارها آن را از تلوزیون دیدم، این بود که گفته میشد «خوشحالیم که آلمانیها پس از مدتی طولانی میتوانند بیخجالت دور هم جمع شده، پرچمهای آلمان را در هوا تکان دهند». به این معنی که در حال بیرون آمدن از زیر سایه ننگ نسل گذشته هستند. آلمانیها هم مثل ما دونوع گرایش به وطن را میشناسند. یکی وطنپرست و یکی وطندوست. اولی را ناسیونالیست و دومی را پاتریوت* (میهندوست) میگویند. توجه به این که وطن در ذهینت وطنپرست جای خدا را گرفته و چنان به بالاترین ارزش او تبدیل شده، که ویژگیهای Nation خود را والاتر از بقیه ملتها میداند - نشان میدهد که جنگ «اتفاق»ی در مکتب ناسیونالیسم نیست، جزو برنامه آن است.
[یکی از تفاوتهای فرهنگی ما با آلمانیها در ارتباط با این موضوع این است که آنها کشور خود را سرزمین پدری، و ما سرزمین مادری مینامیم]
اما حب وطن، دانستن قدر خاکیست که ما را در طول هزارهها نان داده است. بزرگداشتن و پاسداری منقدانه از گنجینه معنوی، ارزشها و فرهنگیست که در این خاک پرورش یافته است. در وطندوستی برتریجویی نیست. وطندوست فرهنگها را در عرض هم میبیند و به ارزشهای فرهنگهای دیگر هم احترام میگذارد، و آنها را نیز بزرگ میدارد.
پست پیش ترجمه مطلبی بود در مورد بازیهای جنگی کامپیوتری که روسیه قصد دارد در واکنش به بازیهای ساخت آمریکا بسازد. پیش از این هم در مورد بازی بتلفیلد3 حرف زده بودیم. در نوشته پیش سخنی از نویسندگان بازی جنگی «Call of Dutty» آمده بود به این مضمون: «مردی که حقیقتا کشور خود را دوست دارد، زندگی خود را برای آن نمیدهد، پسرش را میدهد».
این یعنی تبلیغ ناسیونالیسم افراطی، آنهم نه در یک کشور ضعیف بیاهمیت، بلکه در کشوری که با کشتی، بمب، هواپیما، راکت، ماهواره و طیاره بیپایلوت در چهارگوشه دنیا مشغول ساختن دمکراسی و محافظت از حقوقبشر و بخصوص حقوق زنان(!) است و سربازانش در اقصی نقاط جهان حضوری قاطع دارند.
[بعید نیست چیزی که این وسط قرار است قطع شود، گردن شما و من باشد! البته میگن حقوق نازنین تضمین اه!].
خاخام اعظم اسرائیل حکمت خلق همهی غیریهودیان جهان را خدمت به ملت یهود معرفی میکند. ادعایی فاشیستی که به این صراحت از زبان هیتلر هم نقل نشده است!
همه جشنها، مناسک و ماجراهای پرسروصدا و پرخرج ازدواجها، طلاقها، زناکاریها، آبستنیها و زاییدنها در خانوادهی سلطنتی بریتانیا را که به لطف «صادق صبا» دیدهایم، میشود در یک کلام خلاصه کرد: انفجار بمب عاطفه و احساس وطنپرستی انگلیسی. تبلیغات جهانی کشوری که لازم میداند همه جهان (از جمله شما و من) از دودول یا موشی کودک نوزاده مطلع شود. احساسات ناسیونالیستی چنان شورانگیز است که غریبهها را هم جوگیر میکند. شخصا دیدم، گزارشگر بیبیسی آنقدر از ازدواج شاهزاده شادی میکرد که انگار عروسی خود اوست. موازی با این جشنها سربازان و ترورکماندوهای این کشور هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای کشورشان مشغول سلاخی هستند. به قول وزیر دفاع پیشین آلمان استروک: ما در هندوکش از آلمان دفاع میکنیم!
یک بار یک وزیر انگلیسی گفته بود، ما برای کمک به مردمان قرنسیزدهمی در افغانستان نیستیم، ما در افغانستان از منافع خود دفاع میکنیم.
اما در شبکههای اجتماعی، همینکه یک ایرانی از دوستی وطن حرف میزند، فورا پیادهنظامی متشکل از مهندس، تحولخواه خارجنشین، طرفداران مداخله بشردوستانه، تئوریسینهای خودخوانده مدرنیته، جوجوآنلاین و اعضای افتخاری «اسرائیللابی گوگلپلاس» با حمله و اهانت، او را عقبمانده، دارای افکار و احساساتی بدوی و نامتناسب با تئوری فرگشت(!)، غیرمدرن و متعلق به گذشته معرفی میکنند.
* «پاتریوت» همچنین نام موشکهای جنگی آمریکایی است!
* «پاتریوت» همچنین نام موشکهای جنگی آمریکایی است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر