اگر گوگلپلاس را شبیه یکی از بازارهای هزارویکشب ببینیم که در آن تکاپو، جاروجنجال، بحثوجدل، بروبیا، دودودم، کفبینی، قصهپردازی، مارگیری و ... به راه است - حتما توجه کردهاید که این بازار دایما شلوغ نیست و منحنی تکاپوی آن تناوبی سینوسی را نشان میدهد. گاه سروصدا بیشتر است، گاه کمتر است، گاه به کلی (تقریبا مثل الان) میخوابد.
نمونه کوچکتر آن را همه میشناسیم. به عنوان مثال روزهای هفته در افت و خیز هایوهوی بازار مکاره پلاس تأثیر آشکاری دارد. یک قلم، پلاس ایرانی در روزهای کاری هفته شلوغتر است و در روزهای تعطیل، و آخر هفتهها کمی فروکش میکند. چیزی که برعکس آن را در پلاس آلمانی دیدهام(!)
[یکی از دوستان که این مشاهده را با او در میان گذاشتم گفت: ایرانیها تعطیلات آخر هفته میروند دنبال حال! - حق هم دارند! پس از این همه زحمت و صرف نیرو در پلاس آدم به استراحت احتیاج دارد!]
یا مثلا در ایام مبارکی نظیر تعطیلات طولانی و مبارک عید، و در ماه مبارک رمضان نیز شاهد به هم خوردن روال عادی منحنی شاخص تکاپو هستیم. طبق مشاهدات من در این ایام، بین رفتار آتئیستها، سکولارها، کممذهبها، مذهبیها، متدینین و دوستداران رپ زیرزمینی، هیچگونه تفاوت معناداری دیده نمیشود. جذابیتهای دنیای واقعی در این ایام طوریست که همه آنها در دل میگویند: مبارک است انشاالله! شخصا در گوگلپلاس کمونیستهایی دیدهام که در ماه رمضان از عشق خود به ربنا و زلوبیابامیه میگویند و هنگام افطار عین روزهداران گرسنهشان میشود. یک بار روز عاشورا یک فیلسوف آتئیست نت کوتاهی گذاشته بود که، با گلوی خشک از سیگار و قهوه، و در حال مرگ از گرسنگی، پشت در آپارتمان، کاسه به دست منتظر رسیدن قیمه امام حسین علیهسلام ایستاده است! [به نظر من کمک به یک چنین شخصی وظیفه دینی هر مؤمنیست!].
این تنها یک مقدمه بود که وقتی از منحنی شاخص «تکاپوی پلاس» و تأثیر امور جهان واقعی روی آن حرف میزنیم، از چه حرف میزنیم.
یکی دیگر از این تناوبها که از بقیه مهمتر است، به موازت منحنی وقایع و رویدادهای سیاسیاجتماعی داخلی و خارجی بالا و پایین میرود. اتفاقی واقع میشود، کسی چیزی میگوید و سروصدای ما مثل دستهای جیرجیرک بلند میشود و پس از مدتی پایین آمده و دیگر به گوش نمیرسد.
از راه دور واقعا نمیشود تشخیص داد. به عنوان مثال این افت چندروز گذشتهی منحنی تکاپو در پلاس از چیست؟ چه شده است که نقدنویس ظاهرا حوصلهی نقدکردن ندارد؟ سیاسی نویس انگار که به پوچی رسیده باشد، دست از سخن کشیده است، عکاس عکس جدید روی میز نمیگذارد، «shahrzade71» قصه نمیگوید، نونو انگار حوصلهی جوجو را ندارد، آن یکی دست از ویرایش رمان خود (به نام «کتابم) که بیستسال است آن را ویرایش میکند کشیده است، مغز فراری برای سرنوشت ملت ایران نسخه نمیپیچد، و حتی بانوان «صلح و مهربانی» وبلاگستان عکس جذاب یک سینی نونخامهای در کنار چای و ادبیات(!) را از ملت پلاس دریغ میکنند؟
یافتن جوابی برای این پرسش، بیتردید ما را به یکی از ویژگیهای فرهنگ عمومی، به یکی از کنجهای خلقوخوی ملی نزدیک خواهد کرد.
dige vaghean be part o pala guyi oftadi ha
پاسخحذفجلبیش اینه که خودمم همین حسو دارم :)
پاسخحذفولی ممنون. نگران نباشید، حواسم هست!
البته در طول شبانه روز هم این منحنی تغییرات زیادی داره و مثلا طبق مشاهدات من با پایان ساعت اداری و همینطور بعد از ساعت نه شب، فعالیتها به طور محسوسی،به ویژه توی فضایی مثل فیسبوک، کم میشه. یادمه یه بار یکی وسط حرف زدن ازم عذرخواهی کرد که دیگه نمیتونه گفتگو رو ادامه بده چون ساعت سه شده بود و زنگ خورده بود و باید شاگردهاش رو از کلاس بیرون می کرد.
پاسخحذفالبته خیلی وقتها هم تکلیفمون از همون اول مشخص میشه که چقدر باید این آدم و رفتارهاش رو جدی بگیریم؛ کسی که تنها زمانی درباره یه مطلب حرف میزنه که تو بالاترین داغ شده باشه یا کسی که یه استتوس اجتماعی میذاره و تا هشت صبح فردا که با شرکردن عکس گربه بفرستتش پایین سراغش نمیاد و... ازنظر من همه رو میشه توی یه سبد گذاشت؛ یعنی نخ استفاده از اینترنت در ساعات اداری رو که بکشی قطعاً یه روزی و یه جایی صداش از کمونیستی که برای نذری لهله میزنه هم در میاد:)))
میبینید. اینا دیتایلهایاه که از دور نمیشه دید :)
پاسخحذفحتی اگه بپذیریم که استفاده از ساعات کاری برای وبگردی اشکالی نداره (که نمیپذیریم!)، حداقل باید اینو قبول کنیم که تحت این مناسبات کسی نمیتونه اعتراض کنه که چرا زندگی ما مثل آلمانیا نیست :))