اگر نه، فلسفه زندگی و تفکر او در نظر شما ربطی به نخودچیهای ته ظرف آجیل ندارد، بلکه در جستجوی استدلالی مردمشناسانه هستید، به این فکر کنید که در تاریخ پرفراز و نشیب مبارزات مستمر بشر برای مناسبات بهتر، در هیچ کشور دیگری از کشورهای جهان، نزد هیچ ملتی «قیمت پسته» مقولهای سیاسی، و از پتانسیل ایجاد بحران اجتماعی برخوردار نبوده است. [این «پتانسیل» همون «بالقوه» خودمونه!].
ظاهرا عدهای پسته را تحریم کردهاند. دیروز دوستی به نزدیکان خود زنگ زده بود. به او گفته بودند «ما پسته را تحریم کردهایم». میگفت، میگفتند «ما تحریمیایم». میگفت حتی فراتر از این. آنها میگفتند، «جایی هم که میرویم، اگر پسته جلویمان بگذارند، نمیخوریم». دوستم میگفت، این کم چیزی نیست: پسته میذاری جلوش نمیخوره! میگفت، ولی اصلن معلوم نیس اگه بغل پسته، یه لیوان ماءالشعیر(!) تگریام بذاری، بازم به آرمانای انقلابیش وفادار میمونه یا نه.
ظاهرا عدهای پسته را تحریم کردهاند. دیروز دوستی به نزدیکان خود زنگ زده بود. به او گفته بودند «ما پسته را تحریم کردهایم». میگفت، میگفتند «ما تحریمیایم». میگفت حتی فراتر از این. آنها میگفتند، «جایی هم که میرویم، اگر پسته جلویمان بگذارند، نمیخوریم». دوستم میگفت، این کم چیزی نیست: پسته میذاری جلوش نمیخوره! میگفت، ولی اصلن معلوم نیس اگه بغل پسته، یه لیوان ماءالشعیر(!) تگریام بذاری، بازم به آرمانای انقلابیش وفادار میمونه یا نه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر