مسابقات نیمهنهایی فوتبال را یادتان هست؟ منظورم بازی آلمان و ایتالیاست (جام ملتهای اروپا ۲۰۱۲). نه نه، قرار نیست از فوتبال حرف بزنیم. موضوع این پست موضوعی است در حاشیه فوتبال. کاریش نمیشود کرد. همیشه اتفاقات هیجانانگیز در حاشیه واقع میشود. اگر بازی را دیدهاید حتما مانند میلونها نفر دیگر تصویری که میخواهیم از آن حرف بزنیم را نیز دیدهاید. بعد از گل ماریو بالوتلی. وقتی دوربین بین تماشاچیان آلمانی میچرخید، چهره زنی را بایستی دیده باشید که اشک میریخت. مطمئنام دیدهاید. برای کسانی که ندیدهاند اینجا:
آنطور که از ظواهر «متن اصلی» برمیآید (گفتم. اطلاعاتم از متن ناچیز است. در این مورد بخصوص که ناچیز هم نیست) آلمان با سربلندی و قدرتمند خود را به نیمهنهایی رسانده بود و در طی این مسیر صحنههای درخشانی را از خود به جا گذاشته بود. حالا گل دومی که توسط ماریو بالوتلی وارد دروازه شده است، سربلندی آلمانی را به عزا تبدیل کرده است.
اما واقعیت حرف دیگری میزند. این خانمی که تصویر گریان او در سطح جهان پخش شد، خود را به رسانهها رسانده، و توجه آنها را به نکته مهمی جلب کرده است: این تصویر اشکآلود متعلق به زمانی نیست که آلمان گل خورد، بلکه او در ابتدای برنامه، هنگام ورود تیم به میدان، احساساتی شده و گریسته است.
این یعنی کسی اینجا در واقعیت، در بازتاب واقعیت عامدانه دست برده است. روی برنامه پخش زنده صحنهای مونتاژ شده است. و به این وسیله گریه حاکی از احساسات مثبت نسبت به تیم کشور، به گریه سرخوردگی از شکست مبدل گشته است [این دوگانه اشک احساساتی/ اشک عزا یا یأس از من نیست. آن را از وب آلمانی برداشتهام].
رسانهها جنگ و جدل بین اتحادیه فوتبال اروپا و اتحادیه کانالهای تلوزیونی رسمی آلمان را پوشش دادند و دنبال جوابگو گشتند، اعتراض کردند، اتحادیه فوتبال اروپا به مانیپولاسیون متهم شد. ابراز تأسف شنیده شد. قول دادند که مجدانه پیگیری کنند، و کسی که آلمانیها را بشناسد میداند که وقتی میگویند مجدانه پیگیری میکنیم، مجدانه پیگیری میکنند. با آلمان کسی نمیتواند چنین رفتاری کند. (بخصوص که این بار دومی بود که چنین اتفاقی می افتاد. چندروز پیش از آن، در بازی آلمان/ هلند هم تصاویری به پخش زنده اضافه شده بود که پیش از شروع مسابقه ضبط شده بودند).
اما پیگیری من همینجا خاتمه پیدا میکند. برای من، همینقدر ارتباط داشتن با فوتبال که بروم در ویکیپدیا طرز صحیح نوشتن اسم آقای ماریو بالوتلی را به فارسی پیدا کنم، کافیست(!)
یادم هست روزهای پیش از چهارشنبهسوری آن سال که بیبیسی دوست داشت خیابانهای تهران را پر از آتش و دود ببیند، و با قراردادن خود در خدمت فرهنگ پارسی هیزمبیار چهارشنبهسوری شده بود، میرحسین در مصاحبهای که در سایت کلمه تحت عنوان «گسترش آگاهی ها استراتژی اصلی جنبش سبز» منتشر شده بود، روی ویژگی صلحآمیز چهارشنبهسوری تأکید کرده بود.
بیبیسی هم همین مصاحبه را منتشر کرد که انتخاب عنوان برای آن، و همچنین انتخاب عکسی از میرحسین موسوی از سوی کارکنان این رسانه موضوع این پست بود. تصویر انتخابی آنها میرحسین را در حال مصاحبه نشان نمیدهد!
کسی با انگشت بلندکرده نمیگوید: بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد.
یا این تصویر از دویچهوله:
آیا شما هرگز دیدهاید کسی با مشت گرهکرده انتقاد کند؟
خب. پس اگر دیدید، مخاطب اینیکی هم باید باشید: :)
حتما شما هم به نوع بخصوصی از نتهای بعضی از ایرانیهای خارج کشور برخوردهاید. این نوشتهها معمولا گزارشی است از دیدهها، تجربیات و حوادثی که آنها شاهد آن بودهاند. گاه نیز نتی است که روی تصویری از یک گوشه شهر گذاشته شده است که مثلا جوانهای برلین یا پاریس را در کنار هم در اوقات فراغت نشان میدهد و امثالهم. این نتها گاه با صراحت و گاه در لفافه به مقایسه وضعیت «آنها»ی خوشبخت و «ما»ی بدبخت اشاره دارد و به نوعی غم/ حس افسوس/ حقارت گوینده در مواجهه با این یا آن حادثه/ رفتار/ و تصویر را بازمیتاباند. به آن هایی که با توسل به تجربیات (حتی رختخوابی) خود، و به کارگیری همین نوع مقایسه دایما هموطنان خود را تحقیر میکنند، کاری نداریم.آنطور که از ظواهر «متن اصلی» برمیآید (گفتم. اطلاعاتم از متن ناچیز است. در این مورد بخصوص که ناچیز هم نیست) آلمان با سربلندی و قدرتمند خود را به نیمهنهایی رسانده بود و در طی این مسیر صحنههای درخشانی را از خود به جا گذاشته بود. حالا گل دومی که توسط ماریو بالوتلی وارد دروازه شده است، سربلندی آلمانی را به عزا تبدیل کرده است.
اما واقعیت حرف دیگری میزند. این خانمی که تصویر گریان او در سطح جهان پخش شد، خود را به رسانهها رسانده، و توجه آنها را به نکته مهمی جلب کرده است: این تصویر اشکآلود متعلق به زمانی نیست که آلمان گل خورد، بلکه او در ابتدای برنامه، هنگام ورود تیم به میدان، احساساتی شده و گریسته است.
این یعنی کسی اینجا در واقعیت، در بازتاب واقعیت عامدانه دست برده است. روی برنامه پخش زنده صحنهای مونتاژ شده است. و به این وسیله گریه حاکی از احساسات مثبت نسبت به تیم کشور، به گریه سرخوردگی از شکست مبدل گشته است [این دوگانه اشک احساساتی/ اشک عزا یا یأس از من نیست. آن را از وب آلمانی برداشتهام].
رسانهها جنگ و جدل بین اتحادیه فوتبال اروپا و اتحادیه کانالهای تلوزیونی رسمی آلمان را پوشش دادند و دنبال جوابگو گشتند، اعتراض کردند، اتحادیه فوتبال اروپا به مانیپولاسیون متهم شد. ابراز تأسف شنیده شد. قول دادند که مجدانه پیگیری کنند، و کسی که آلمانیها را بشناسد میداند که وقتی میگویند مجدانه پیگیری میکنیم، مجدانه پیگیری میکنند. با آلمان کسی نمیتواند چنین رفتاری کند. (بخصوص که این بار دومی بود که چنین اتفاقی می افتاد. چندروز پیش از آن، در بازی آلمان/ هلند هم تصاویری به پخش زنده اضافه شده بود که پیش از شروع مسابقه ضبط شده بودند).
اما پیگیری من همینجا خاتمه پیدا میکند. برای من، همینقدر ارتباط داشتن با فوتبال که بروم در ویکیپدیا طرز صحیح نوشتن اسم آقای ماریو بالوتلی را به فارسی پیدا کنم، کافیست(!)
یادم هست روزهای پیش از چهارشنبهسوری آن سال که بیبیسی دوست داشت خیابانهای تهران را پر از آتش و دود ببیند، و با قراردادن خود در خدمت فرهنگ پارسی هیزمبیار چهارشنبهسوری شده بود، میرحسین در مصاحبهای که در سایت کلمه تحت عنوان «گسترش آگاهی ها استراتژی اصلی جنبش سبز» منتشر شده بود، روی ویژگی صلحآمیز چهارشنبهسوری تأکید کرده بود.
بیبیسی هم همین مصاحبه را منتشر کرد که انتخاب عنوان برای آن، و همچنین انتخاب عکسی از میرحسین موسوی از سوی کارکنان این رسانه موضوع این پست بود. تصویر انتخابی آنها میرحسین را در حال مصاحبه نشان نمیدهد!
کسی با انگشت بلندکرده نمیگوید: بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد.
یا این تصویر از دویچهوله:
آیا شما هرگز دیدهاید کسی با مشت گرهکرده انتقاد کند؟
خب. پس اگر دیدید، مخاطب اینیکی هم باید باشید: :)
آنگلا مرکل: ثبات یورو به نفع آلمان است. |
صورت مسئله اما از نظر من این است: اگر پدران ما یک صدم آنچه پدران آن جوانهای برلینی یا پاریسی برای آلمان و فرانسه انجام دادهاند، برای ایران انجام میدادند، اگر ما یک صدم آنها به وضعیت کشور خود حساس بودیم، واقعیت امروز ما طور دیگری میبود. اینجا هم مثل خیلی جاهای دیگر با همان قانون همیشگی مواجهایم که طبق آن، مقدار آش به پولی که میدهیم بستگی تام دارد.
سینا.
پاسخحذفاز این که راه دیگری برای ارتباط یاد نگرفته اید، متأسفم.
چه برسی جالبی بود
پاسخحذفمن این عکس گریان رو اون شب خوب یادمه
اگر حافظه تان یاری کنید آلمانی ها در جام جهانی 2006 آلمان هم دقیقا در همین نیمه نهایی از ایتالیا باختن
تو اون بازی خانم مرکل هم بود،بعد از باخت تلویزیون آلمان چشمهای اشکبار مردی رو نشون داد که به محض اینکه مرد تصویر خودش رو در نمایشگر ورزشگاه دید ناگهان منقلب شد و از جا بلند شد و با تمام وجود خندید و برای تیمش دست زد
بعد خانم مرکل هم که صحنه رو دید دقیقا همینکار رو کرد و تقریبا همه آلمانی ها تیم بازنده شون رو تشویق کردن.
حافظه من اگر هم یاری میکرد فرقی نداشت. ولی من از فوتبال هیچ چیز غیر از اسم ماریو بالوتلی نمیدونم!
پاسخحذفولی واکنش جالبی بوده.
بررسی خوبیه و مثال های جالبی از جابجایی واقعیات . منتهی مثالهای جالب تری هم هست مثل چاپ مصاحبه انجام نشده "خبرگزاری فارس" با محمد مرسی رییس جمهور مصر بوسیله این "خبرگزاری".
پاسخحذف"آیا شما هرگز دیدهاید کسی با مشت گرهکرده انتقاد کند؟"
در جمهوری اسلامی همه چیز ممکن است. انتقاد با مشت گره کرده و یا با انگشت اشاره خواهان گسترش آگاهی در جامعه شدن که چیزی نیست. میتوان با لبخندی بر لب آدم کشت، میتوان با هدیه ی شاخه گل سرخی به عابرین خیابان به آنها یاد آور شد که ولنگارند و ناقص العقل، برای احترام به "کرامت انسانی" و بعضی وقتها هم برای "تلطیف فضا" باتوم به جوانان فرو کرد و یا برای رساندن ایرانیان به رفیع ترین و والاترین جایگاه انسانی در تاریخ، به آنها یادآور شد که رمه اند و سخت نیازمند به شبان.
حرفهات درسته ولی به ایران که میرسی هر حالت متناقض و دور از ذهنی میتونه در عین حال یه واقعیت پیش پا افتاده هم باشه.
یه نکته ی دیگه هم هست اینه که جام جهانی سال 2010 تو آفریقای جنوبی برگزار شد و جام ملت ها امسال تو اوکراین و لهستان
پاسخحذفآها. متوجه شدم. جام ملت ها!
پاسخحذفدرست ش کردم.