۰۳ آذر ۱۳۹۰

آرزو بر هیچکس عیب نیست

من دلم می‌خواهد روزی را ببینم که بی‌بی‌سی خفه شده است. روزی که لبخند روی لب‌های گویندگان آن که از اخبار حوادث ناگوار در ایران شهوتی می‌شوند، بماسد، آرزوی خونریزی در تهران را به گور ببرند، و به‌جای این که در استودیوهای راحت خود بنشینند و (مثل شب چهارشنبه‌سوری) از طریق تحریک جوان‌های ایرانی روی آتش‌های کوچک و بزرگ ما بنزین بریزند، خفقان بگیرند. بروند پی کارشان.

و بی‌بی‌سی در دوحالت خفه می‌شود: حالت اول وقتی است که سیاست انگستان در منطقه یا کشور مشخصی به موفقیت رسیده باشد، یا در کشور و منطقه مذکور دیگر خطری «منافع ملی بریتانیا» را تهدید نکند.

شاید خاطر شما هم باشد که مدتی پیش بی‌بی‌سی اعلام کرد که «به دنبال کاهش بودجه سرویس جهانی بی بی سی، سه بخش زبان های خارجی دیگر تا آخر ماه مارس تعطیل می شوند». یکی از این بخش‌ها بخش زبان صربی بود. جالب این‌که تأسیس بی‌بی‌سی بخش صرب با بی‌بی‌سی بخش فارسی به موازات هم انجام گرفته است. هردو در زمان جنگ دوم جهانی کار خود را آغاز کردند. بخش صرب (یوگسلاوی) در سال ۱۹۳۹ و بخش فارسی در۱۹۴۰.

۱۹۳۹ زمانی بود که منافع بریتانیا در سطح جهانی مورد تهدید قرار گرفته بود. «رژیم نازی آلمان و متحدانش قدرت را در یوگسلاوی سابق در دست گرفته بودند». و ۱۹۴۰ زمانی است که رضاشاه در ایران است، موضع رسمی ایران نسبت به جنگ «بی‌طرف»ی است، اما تمایلاتی نسبت به آلمان، چه نزد رضاشاه و چه نزد عده‌ای از ایرانی‌ها موجود است، و آلمانی‌ها برای تقویت این ذهنیت/ در جهت حفظ منافع خود رادیو برلین را به زبان فارسی راه انداخته‌اند. و بریتانیا هم «برای رقابت با رادیو برلن» بی‌بی‌سی فارسی را راه‌اندازی کرده است. رادیویی که نقش آن در تحولات ایران از جمله در اشغال نظامی ایران توسط ارتش‌های بیگانه مورد توافق است.

جنگ دوم با پیروزی متفقین به پایان رسید. شاهنشاه "کبیر" ایران در تبعید آفریقایی/ در صفحه شطرنج بریتانیا مات شد. و تاج به فرزندش رسید. اوضاع آرام شد. «اوضاع آرام شد» در عرصه سیاست یعنی: اوضاع موقتا تحت کنترل درآمد.

بی‌بی‌سی دوباره در سال ۱۹۹۱، پس از گذشت بیش از نیم قرن از پایان جنگ دوم، با تبدیل شدن کشور چندملیتی یوگسلاوی به صحنه جنگ‌های داخلی، فعالیت خود را از سر گرفت و «بخش یوگسلاوی خود را به دو بازوی صرب و کروات تقسیم کرد» [این جمله را از خود بی‌بی‌سی نقل کردم. بخش یوگسلاوی نه به دو بخش صرب و کروات، بلکه به دو «بازو»ی صرب و کروآت تقسیم می‌شود*]. این وقتی است که دیوار برلین خراب‌شده است و اروپا دارد بر اساس واقعیات جدید جهانی دوباره به خود نظم می‌دهد. و بریتانیا در چنین روندی نمی‌تواند تماشاچی باشد.

[یک بار یک بلاگر افغان از بی‌بی‌سی "انتقاد" کرده بود. از این آزرده بود که چرا بی‌بی‌سی بخش فارسی بیشتر وقت خود را به ایرانی‌ها اختصاص می‌دهد. به نوعی احساس غبن کرده بود. بی‌‌توجه به این‌که ایران و افغانستان فرق می‌کنند، و بریتانیا برای حفظ منافع ملی خود در افغانستان بازوی‌هایی قوی‌تر از بی‌بی‌سی دارد. احتمالا صحبت‌ وزیر انگلیسی را هم نشنیده بود که گفته بود، ارتش ما نه برای کمک به یک کشور عقب افتاده قرن سیزدهمی، بلکه برای دفاع از منافع بریتانیا در افغانستان است].

باری، پس از دخالت بمب‌افکن‌های ناتو و تغییر موفقیت‌آمیز در مناسبات بالکان قدیم و ایجاد ثبات نسبی و روی کار آمدن دولتی در صربستان که دیگر خود را برعکس گذشته متحد سنتی روس‌ها نمی‌داند، و بی‌صبرانه در صف انتظار ورود به یونیون اروپا گاه بر این پا، گاه بر آن پا می‌ایستد، بی‌بی‌سی اعلام می‌کند: «عمر بخش صرب در سرویس جهانی بی‌بی‌سی به پایان رسید». و این یعنی وقت آن رسیده است که مدیر رادیو بی‌بی‌سی صربی، آقای صادق‌ایچ صبایفسکی برای خود به فکر شغل آبرومندتری باشد.

خیلی مختصر، این یکی از حالت‌هایی بود که بی‌بی‌سی خفه می‌شود. یعنی همانطور که پیشتر اشاره شد، وقتی در منطقه یا کشوری منافع ملی بریتانیا تأمین شده باشد، یا دیگر خطری آن را تهدید نکند.

اما حالت مورد علاقه من این نیست. راه دیگری هم وجود دارد. من دوست دارم بازوی بریتانیا در اثر تأمین منافع ملی ایران قطع شود. از طریق مبارزه سنجیده، صبورانه و پیگیرانه ما برای رسیدن به مناسباتی بهتر، برای کسب آزادی‌های اجتماعی، آزادی بیان/ و تولد و رشد رسانه‌های مستقل و آزاد در ایران. این بهترین راه برای خفه شدن بی‌بی‌سی است. تصور کنیم، همین امروز، اگر میزگردی در تلوزیون ایران با شرکت یکی از آقایان: موسوی، خاتمی، کروبی، تاجزاده و ... برگزار شود، چند نفر به جای تماشای این برنامه سراغ بی‌بی‌سی خواهند رفت؟ تصور کنیم عده‌ای که الان در این موقعیت خطیر به جای این‌که در روزنامه‌ها قلم بزنند، در زندان‌ها هستند یا در تبعید به سر می‌برند، می‌توانستند آزادانه در روزنامه‌های ایران بنویسند. در چنین وضعیتی کسی که منتظر تحلیل‌های ریاکارانه، رزیلانه و همیشه منافع بریتانیا درنظرگیرانه‌ی قلم‌به‌دستان و وراج‌های حرفه‌ای بی‌بی‌سی بنشیند، نباید عقل درستی داشته باشد.

تصورش را بکنید. روز خوبی خواهد بود. من جوان نیستم، اما از این آرزو عیب‌ام نمی‌آید: «عمر بخش فارسی در سرویس جهانی بی‌بی‌سی به پایان رسید». به! چه روز فرخنده‌ای! حال من در یک چنین روزی خوب خواهد بود. برعکس حال جناب صبایفسکی که باید به فکر راه‌انداختن یک رستوران ایرانی خوب در لندن باشد.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* پ.ن.
در مورد «بازو» از داریوش آشوری:
«در زبان ایتالیایی arma به معنای جنگ‌افزار است و جمع آن armi هم به معنی جنگ‌افزارهاست و هم نیروی جنگی یا ارتش/ سپاه/ لشگر. ... واژه arma در زبان لاتینی هم به معنای جنگ‌افزار(ها) است، هم مردان جنگی و سپاه و هم جنگ و نبرد. و به همین معناها به زبان‌های مدرن اروپایی، ایتالیایی، فرانسه انگیسی، و چه بسا زبان‌های دیگر، راه یافته است. ... یادکرد این نکته هم این‌جا بی‌جا نیست که بدانیم ریشه این کلمه، یعنی armus، در اصل، در زبان لاتینی به معنای سروشانه و بازو بوده و سپس، مانند واژه‌ی «بازو» در فارسی، گسترش معنایی یافته و بار معنایی قدرت جنگیدن و نیروی جنگی به خود گرفته است. ... در زبان انگلیسی arm معنای بازو را نگاه داشته، و به صورت مفرد به معنای جنگ‌افزار آتشی و در جمع (arms) به معنای جنگ‌افزار(ها) و نیز جنگ و نبرد به کار می‌رود، و هم در ترکیب‌های man of arms/man-at-arms به معنای جنگاور. همچنین به صورت مفرد و جمع به معنای سپاه و بخشی از یک ارتش (سواره، پیاده، توپخانه). از همین ریشه در انگلیسی army را داریم، به معنای سپاه، لشگر، نیروی جنگی، ارتش».
[داریوش آشوری در: «نکته‌هایی در باره‌ی زبان، ترجمه و فهم متن»].