بیبیسی بازی کامپیوتری جدید را معرفی میکند:
«بتلفیلد۳، اسم بازی کامپیوتری جدیدی است که در سه روز اول ده میلیون نسخه اش فروخته شده است. بخش هایی از این بازی در تهران، دریای خزر و همین طور کویرهای ایران می گذرد».
گوینده بیبیسی در شرح چهارچوب این بازی میگوید:
«دوسال دیگر زلزلهای تهران را خواهد لرزاند. حکومت ایران سقوط خواهد کرد و بیش از پنجاههزار سرباز آمریکایی برای کشف سلاحهای هستهای به تهران حمله خواهند کرد. ... اینها بخشی از بازی باتلفیلد۳ است».
در فیلم شاهد برشهایی از یورش این سربازان هستیم. برج میلاد از دور پیداست. هواپیماهای جنگی٬ انفجار٬ آتش٬ تیراندازی و راکتهایی که تهران را درهم میکوبند.
بیبیسی میپرسد: «آیا بازی بتلفیلد۳ توطئهای حسابشده در آمادهکردن افکار عمومی برای جنگ علیه ایران است؟ یا یک بازی کامپیوتری ساده؟».
به زبان ساده یعنی آیا داستان این بازی به این واقعیتی که امروز با آن سروکارداریم٬ به ناوگانهای آمریکایی در خلیج فارس و پایگاههای نظامی آن کشور دورتادور ایران/ به تهدید اسرائیل/ به تهدیدات پرزیدنت اوباما برنده جایزه نوبل صلح/ به بمب خبری دستگیری تروریست اتوموبیلفروش ایرانی در آمریکا/ به اعلام همراهی بریتانیا در جنگ علیه ایران/ به دخالت بشردوستانه/ به اتهامات هستهای به ایران/ و در کل به جوی که در عرصه افکار عمومی علیه ایران به وجود آمده است ربطی دارد؟
گوینده بیبیسی از جیمز بینز مدیر یکی از مجلات تخصصی بازیهای کامپیوتری میپرسد: «داستان این بازی روی افکار عمومی چه تأثیری خواهد گذاشت؟».
جواب جیمز این است: هیچ تأثیری!
میگوید: «مشتری معمولی این بازیها حتی یک لحظه هم به داستانش فکر نمیکنه. اونا فقط میخوان تو دنیای بازی اینور و اونور برن و سرگرم بشن. برای فهم این نکته باید به محبوبیت قسمت آنلاین و تیمی این بازی توجه کنید. ... اینکه این جنگ کجا و بین چه کسانی درمیگره هیچ اهمیتی نداره».
و شاهد از غیب میرسد:
بیبیسی در ادامه صف خریداران بازی را نشان میدهد و با یکی از جوانهایی که «میخواد اینور و اونور بره»٬ و با به گلوله بستن ایرانیها و شلیک راکت به خانههایشان سرگرم شود٬ مصاحبه میکند. به قول جیمز٬ با یکی از «مشتریان معمولی»:
«راستشو بخوای من اصلن از داستانش چیزی نمیدونم. فقط میدونم اسلحه توش هست و ... عراق؟ وایسا ببینم ... عراق بود یا ایران بود؟ ... خاورمیانه دیگه ... راستشو بخوای مطمئن نیستم ».
بیبیسی٬ این قحبه عشوهگر قدرت٬ شعور ایرانیها را خیلی دست کم میگیرد. میگوید٬ کسی که فکر کند این بازی ربطی به اوضاع حال و واقعیت امروز کشور ما دارد٬ طرفدار تئوری توطئه است. بیبیسی از مخاطب ایرانی میخواهد قبول کند که این فقط یک بازی سرگرم کننده است. از او میخواهد بپذیرد:
«توطئهای در کار نیست. این گردش چرخ دندههای روغنخورده یک صنعت است».
کامنت مهدی:
«شنیدم این بازی رقیب بازی کال آف دیوتی هستش ، شاید هم بهتر از اون، برای اومدن این بازی لحظه شماری میکردم ، برای من که مهم نیست مفهوم کلی این بازی چیه، برای من مهم این است که در این بازی از لحاظ فنی و هنری چکاری انجام دادند، من در ایران کارم بازی سازی هستش و بازی سازهای ایرانی هم به این جور بازیها علاقه زیادی دارن و گاه از این بازیها الگو برداری میکنند و اینجور بازیهارو بیشر از لحاظ فنی و هنری مورد برسی قرار میدن» .
با خواندن کامنت مهدی احساس میکنم توقع من از مخاطبان بیبیسی زیاد است و این رسانه شناخت بهتری از مخاطبان خود دارد. رویکرد مهدی در این کامنت مرا یاد یک جک قدیمی انداخت. به کسی میگویند: همین الان پنج نفر همسرت رو به زور سوار یه پراید کردند بردند.
جواب میدهد: ئه؟ ... مگه پراید شیش نفر جامیگره؟
این و این را هم نگاه کنید.
«بتلفیلد۳، اسم بازی کامپیوتری جدیدی است که در سه روز اول ده میلیون نسخه اش فروخته شده است. بخش هایی از این بازی در تهران، دریای خزر و همین طور کویرهای ایران می گذرد».
گوینده بیبیسی در شرح چهارچوب این بازی میگوید:
«دوسال دیگر زلزلهای تهران را خواهد لرزاند. حکومت ایران سقوط خواهد کرد و بیش از پنجاههزار سرباز آمریکایی برای کشف سلاحهای هستهای به تهران حمله خواهند کرد. ... اینها بخشی از بازی باتلفیلد۳ است».
سربازان آمریکایی در یکی از خیابانهای تهران |
در فیلم شاهد برشهایی از یورش این سربازان هستیم. برج میلاد از دور پیداست. هواپیماهای جنگی٬ انفجار٬ آتش٬ تیراندازی و راکتهایی که تهران را درهم میکوبند.
بیبیسی میپرسد: «آیا بازی بتلفیلد۳ توطئهای حسابشده در آمادهکردن افکار عمومی برای جنگ علیه ایران است؟ یا یک بازی کامپیوتری ساده؟».
به زبان ساده یعنی آیا داستان این بازی به این واقعیتی که امروز با آن سروکارداریم٬ به ناوگانهای آمریکایی در خلیج فارس و پایگاههای نظامی آن کشور دورتادور ایران/ به تهدید اسرائیل/ به تهدیدات پرزیدنت اوباما برنده جایزه نوبل صلح/ به بمب خبری دستگیری تروریست اتوموبیلفروش ایرانی در آمریکا/ به اعلام همراهی بریتانیا در جنگ علیه ایران/ به دخالت بشردوستانه/ به اتهامات هستهای به ایران/ و در کل به جوی که در عرصه افکار عمومی علیه ایران به وجود آمده است ربطی دارد؟
گوینده بیبیسی از جیمز بینز مدیر یکی از مجلات تخصصی بازیهای کامپیوتری میپرسد: «داستان این بازی روی افکار عمومی چه تأثیری خواهد گذاشت؟».
جواب جیمز این است: هیچ تأثیری!
میگوید: «مشتری معمولی این بازیها حتی یک لحظه هم به داستانش فکر نمیکنه. اونا فقط میخوان تو دنیای بازی اینور و اونور برن و سرگرم بشن. برای فهم این نکته باید به محبوبیت قسمت آنلاین و تیمی این بازی توجه کنید. ... اینکه این جنگ کجا و بین چه کسانی درمیگره هیچ اهمیتی نداره».
و شاهد از غیب میرسد:
بیبیسی در ادامه صف خریداران بازی را نشان میدهد و با یکی از جوانهایی که «میخواد اینور و اونور بره»٬ و با به گلوله بستن ایرانیها و شلیک راکت به خانههایشان سرگرم شود٬ مصاحبه میکند. به قول جیمز٬ با یکی از «مشتریان معمولی»:
«راستشو بخوای من اصلن از داستانش چیزی نمیدونم. فقط میدونم اسلحه توش هست و ... عراق؟ وایسا ببینم ... عراق بود یا ایران بود؟ ... خاورمیانه دیگه ... راستشو بخوای مطمئن نیستم ».
بیبیسی٬ این قحبه عشوهگر قدرت٬ شعور ایرانیها را خیلی دست کم میگیرد. میگوید٬ کسی که فکر کند این بازی ربطی به اوضاع حال و واقعیت امروز کشور ما دارد٬ طرفدار تئوری توطئه است. بیبیسی از مخاطب ایرانی میخواهد قبول کند که این فقط یک بازی سرگرم کننده است. از او میخواهد بپذیرد:
«توطئهای در کار نیست. این گردش چرخ دندههای روغنخورده یک صنعت است».
کامنت مهدی:
«شنیدم این بازی رقیب بازی کال آف دیوتی هستش ، شاید هم بهتر از اون، برای اومدن این بازی لحظه شماری میکردم ، برای من که مهم نیست مفهوم کلی این بازی چیه، برای من مهم این است که در این بازی از لحاظ فنی و هنری چکاری انجام دادند، من در ایران کارم بازی سازی هستش و بازی سازهای ایرانی هم به این جور بازیها علاقه زیادی دارن و گاه از این بازیها الگو برداری میکنند و اینجور بازیهارو بیشر از لحاظ فنی و هنری مورد برسی قرار میدن» .
با خواندن کامنت مهدی احساس میکنم توقع من از مخاطبان بیبیسی زیاد است و این رسانه شناخت بهتری از مخاطبان خود دارد. رویکرد مهدی در این کامنت مرا یاد یک جک قدیمی انداخت. به کسی میگویند: همین الان پنج نفر همسرت رو به زور سوار یه پراید کردند بردند.
جواب میدهد: ئه؟ ... مگه پراید شیش نفر جامیگره؟
این و این را هم نگاه کنید.