قدیمها یک شوخی رایج بین بچههای دبیرستانی در روزهای عزاداری این بود که «اگر در خیابان دیدی دستهای دارد میآید٬ میدانی باید چکار کنی؟». جواب این بود: «باید همونجا وایسی تا دسته بره».
چند روز قبل از سالروز کودتا (۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در تقویم ایرانی و ۱۹ اوت ۱۹۵۳ تقویم میلادی)، بیبیسی فارسی برنامهی نوبت شما (بحث و گفتگو) را برگزار کرد و از مخاطبان ایرانی خواست که افکار و احساساتشان را دربارهی این کودتا بگویند. همزمان بیبیسی ادعای سلطنتطلبهای همدست با کودتا در ایران را که واقعه را “قیام ملی” خوانده بودند منعکس کرد. این عنوانگذاری تکاندهنده درست در کنار عنوان “کودتا” قرار گرفته بود که عنوانی است که در حافظهی جمعی ایرانیها به این بیعدالتی داده شده است. بنابراین برنامهی بیبیسی از ابتدا بحث را به چهارچوبی جدید کشانید: کودتا یا رستاخیز ملی؟
حالا باز بیبیسی از ما میپرسد٬ آیا از هفتادسال فعالیت این رسانه خاطرهای داریم؟
بله. من خاطره دارم. من از نزدیکانی که خود در شلوغیهای ۲۸مرداد در خیابانهای تهران حضور داشتند و متعاقبا به زندان رفتند شنیدهام که میگفتند: «اینها در خیابانهای تهران آدم سربریدند».
«اینها» گروهی متشکل از دارودسته اراذل و اوباش چاقوکش٬ جاکشها و فواحش خیابانی٬ مزدوران انگلیسی و عمال بیگانه بودند که به طرفداری از سلطنت آزادیخواهان ایران را سرکوب کردند. جنایتی که بیبیسی آن را تلویحا قیام ملی معرفی میکند.
اینها در خیابانهای تهران آدم سربریدند. اینکه از «آقاسلطان»های آن دوران تصاویری در دست ما نیست به این معنی نیست که ندای آنها امروز به گوش ما نمیرسد.
به بیبیسی بگوییم: جنایت شامل مرور زمان نمیشود.
محمدرضا حمیدی یکی از همکاران بیبیسی به همین مناسبت مقالهای نوشته است و برای آن این عنوان را انتخاب کرده است: بیهمگان به سر شود/ بیتو به سر نمیشود.
منظور او از این «تو» بیبیسی است. اما باید از خود بپرسیم چطور این مزدبگیر بیبیسی به خود چنین اجازهای میدهد که بیبیسی را در جایگاه خدا بنشاند؟ چه چیزی باعث میشود که اینچنین گستاخ باشد؟ چرا از وقاحت خود ابایی ندارد؟
او کاملا بیتقصیر است. مشکل وجود عدهای است که دایما نق میزدند که: ما ایرانیها خاطره تاریخی نداریم٬ تا قلم به دست میگیرند هارتوپورت میکنند که: تاریخ چراغ راه آینده است/ ملتی که تاریخ خود را نشناسد فلان است/ ملتی که تاریخ خود را نشناسد چنان است. اما وقتی سخنگوی وزارت امور خارجه انگلیس وبلاگ صوتیتصویری راه میاندازد٬ و با لهجه بیروح٬ خنک و بینمک فارسی پا به میدان میگذارد تا تعریف "درست" واقعیتها را به ایرانیها واگذار کند٬ به جای اینکه چند ایرانی تاریخدان باوجدان که این وقاحت را برنمیتابند وارد گود شده و پیش چشم عموم (به زبان ساده:) شلوار این شخصی را که ملت ایران را اینقدر نادان و بیحافظه فرض کرده است٬ پایین بکشند٬ یا خبری از آنها نیست٬ یا به جای آنها سروکله عدهای بیشعور دستمالبهدست پیدا میشود که شلوار او را پایین میکشند که خایه او را بمالند. و عدهای دیگر٬ که سخنان او را مانند شلهزرد نذری در گودر همخور کنند.
یادم هست زمانی که تلوزیون بیبیسی- فارسی راهاندازی شده بود٬ یک ایرانی پیشنهاد داده بود که «بیبیسی پارسی» بهتر است! او فکر میکند بیبیسی فارسی راهانداخته شده است که به زبان فارسی خدمت کند! نمیداند که این امپراطوری خونریز غارتگر زبان رسمی شبهقاره هندوستان را که فارسی بود به انگلیسی تغییر داد.
دسته بیبیسی راه میافتد٬ دسته تحریماقتصادی میآید٬ دسته جولیان آسانژ میآید٬ دسته حذف یارانهها میآید ... فرقی نمیکند. متخصصان و دانایان ما ایستادهاند «تا دسته برود».
معطل چی هستید ۱
پ.ن.:
بحران وجاهت
اگر بخواهیم مرکز ثقلی برای نوشتهها و برنامههای یکی دو روز گذشته بیبیسی که به مناسبت هفتادمین سالگرد تأسیس این بنگاه منتشر شده است پیدا کنیم٬ میتوان آن را «تلاش بیبیسی برای کسب وجاهت» نامید.
«بیبیسی مستقل است٬ بیطرف است و منافع انگلیس را در نظر ندارد».
بیبیسی اگر واقعا اطمینان داشت که مخاطبان ایرانی آن را به عنوان رسانهای بیطرف میشناسند٬ به این همه تبلیغ محتاج نمیبود. این نشان میدهد که مخاطب فارسیزبان هنوز هم به حق با شک و تردیدی سالم از این رسانه استفاده می کند٬ و هفتاد سال تبلیغ هنوز نتوانسته است برای این بنگاه وجاهت "کافی" ایجاد کند
چند روز قبل از سالروز کودتا (۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در تقویم ایرانی و ۱۹ اوت ۱۹۵۳ تقویم میلادی)، بیبیسی فارسی برنامهی نوبت شما (بحث و گفتگو) را برگزار کرد و از مخاطبان ایرانی خواست که افکار و احساساتشان را دربارهی این کودتا بگویند. همزمان بیبیسی ادعای سلطنتطلبهای همدست با کودتا در ایران را که واقعه را “قیام ملی” خوانده بودند منعکس کرد. این عنوانگذاری تکاندهنده درست در کنار عنوان “کودتا” قرار گرفته بود که عنوانی است که در حافظهی جمعی ایرانیها به این بیعدالتی داده شده است. بنابراین برنامهی بیبیسی از ابتدا بحث را به چهارچوبی جدید کشانید: کودتا یا رستاخیز ملی؟
حالا باز بیبیسی از ما میپرسد٬ آیا از هفتادسال فعالیت این رسانه خاطرهای داریم؟
بله. من خاطره دارم. من از نزدیکانی که خود در شلوغیهای ۲۸مرداد در خیابانهای تهران حضور داشتند و متعاقبا به زندان رفتند شنیدهام که میگفتند: «اینها در خیابانهای تهران آدم سربریدند».
«اینها» گروهی متشکل از دارودسته اراذل و اوباش چاقوکش٬ جاکشها و فواحش خیابانی٬ مزدوران انگلیسی و عمال بیگانه بودند که به طرفداری از سلطنت آزادیخواهان ایران را سرکوب کردند. جنایتی که بیبیسی آن را تلویحا قیام ملی معرفی میکند.
اینها در خیابانهای تهران آدم سربریدند. اینکه از «آقاسلطان»های آن دوران تصاویری در دست ما نیست به این معنی نیست که ندای آنها امروز به گوش ما نمیرسد.
به بیبیسی بگوییم: جنایت شامل مرور زمان نمیشود.
محمدرضا حمیدی یکی از همکاران بیبیسی به همین مناسبت مقالهای نوشته است و برای آن این عنوان را انتخاب کرده است: بیهمگان به سر شود/ بیتو به سر نمیشود.
منظور او از این «تو» بیبیسی است. اما باید از خود بپرسیم چطور این مزدبگیر بیبیسی به خود چنین اجازهای میدهد که بیبیسی را در جایگاه خدا بنشاند؟ چه چیزی باعث میشود که اینچنین گستاخ باشد؟ چرا از وقاحت خود ابایی ندارد؟
او کاملا بیتقصیر است. مشکل وجود عدهای است که دایما نق میزدند که: ما ایرانیها خاطره تاریخی نداریم٬ تا قلم به دست میگیرند هارتوپورت میکنند که: تاریخ چراغ راه آینده است/ ملتی که تاریخ خود را نشناسد فلان است/ ملتی که تاریخ خود را نشناسد چنان است. اما وقتی سخنگوی وزارت امور خارجه انگلیس وبلاگ صوتیتصویری راه میاندازد٬ و با لهجه بیروح٬ خنک و بینمک فارسی پا به میدان میگذارد تا تعریف "درست" واقعیتها را به ایرانیها واگذار کند٬ به جای اینکه چند ایرانی تاریخدان باوجدان که این وقاحت را برنمیتابند وارد گود شده و پیش چشم عموم (به زبان ساده:) شلوار این شخصی را که ملت ایران را اینقدر نادان و بیحافظه فرض کرده است٬ پایین بکشند٬ یا خبری از آنها نیست٬ یا به جای آنها سروکله عدهای بیشعور دستمالبهدست پیدا میشود که شلوار او را پایین میکشند که خایه او را بمالند. و عدهای دیگر٬ که سخنان او را مانند شلهزرد نذری در گودر همخور کنند.
یادم هست زمانی که تلوزیون بیبیسی- فارسی راهاندازی شده بود٬ یک ایرانی پیشنهاد داده بود که «بیبیسی پارسی» بهتر است! او فکر میکند بیبیسی فارسی راهانداخته شده است که به زبان فارسی خدمت کند! نمیداند که این امپراطوری خونریز غارتگر زبان رسمی شبهقاره هندوستان را که فارسی بود به انگلیسی تغییر داد.
دسته بیبیسی راه میافتد٬ دسته تحریماقتصادی میآید٬ دسته جولیان آسانژ میآید٬ دسته حذف یارانهها میآید ... فرقی نمیکند. متخصصان و دانایان ما ایستادهاند «تا دسته برود».
معطل چی هستید ۱
پ.ن.:
بحران وجاهت
اگر بخواهیم مرکز ثقلی برای نوشتهها و برنامههای یکی دو روز گذشته بیبیسی که به مناسبت هفتادمین سالگرد تأسیس این بنگاه منتشر شده است پیدا کنیم٬ میتوان آن را «تلاش بیبیسی برای کسب وجاهت» نامید.
«بیبیسی مستقل است٬ بیطرف است و منافع انگلیس را در نظر ندارد».
بیبیسی اگر واقعا اطمینان داشت که مخاطبان ایرانی آن را به عنوان رسانهای بیطرف میشناسند٬ به این همه تبلیغ محتاج نمیبود. این نشان میدهد که مخاطب فارسیزبان هنوز هم به حق با شک و تردیدی سالم از این رسانه استفاده می کند٬ و هفتاد سال تبلیغ هنوز نتوانسته است برای این بنگاه وجاهت "کافی" ایجاد کند