استاندارد دوگانه:
رابرت کوپر در کتاب خود «فروپاشی ملتها»* (برندهی جایزه جرج اورول۲۰۰۴) مینویسد: «چالش بزرگ جهان پستمدرن این است که ما بایستی با بکاربردن استانداردِ دوگانه انس بگیریم. رفتار اروپاییها باید بین خودشان مبتنی بر قانون و امنیت مشترک باشد. اما خارج از اروپا بایستی از متدهای خشنتر گذشته استفاده کنند: خشونت، ضربات پیشگیرانه، فریب و همه چیزهای دیگری که لازم است».نوشته زیر ترجمهی مقالهای ست که مدتی از انتشار آن میگذرد، اما آگاهی از محتوای آن جالب و مفید است.دیپلمات بریتانیایی خواستار «لیبرالامپریالیسم نو» شد.
رابرت کوپر که تا مدتی پیش مشاور شخصیِ سیاستخارجی تنی بلیر بود و اخیرا پستی در وزارت خارجه گرفته است در نوشتهای که پیشتر اتاقفکر بانفوذی** آن را منتشر کرده بود در باره «امپریالیسم نو» سخنانی به زبان آورد که ابتدا جلب توجه نکرد. اما با انتشار آن در گاردین به بحث عمومی داغی منجر شد. با اینکه باید توجه داشت که نظر کوپر اینجا نظر خصوصی اوست، اما نوشتهی او به عنوان «نگاهی نادر از سوراخکلید» به تأملات استراتژیک و سیاست خارجهی بریتانیاست که وزارت خارجهی رسمی بریتانیا به طور سنتی پشت درهای بسته به آنها میپردازد. ...
از نظر کوپر امروز فقط در یونیون اروپایی مناسباتی موجود است که میتواند تمدن، صلح و رفاه را تأمین کنند. کوپر ویژگی اولیه یونیون اروپایی را «شفافیت متقابل» میداند. شفافیت متقابل یعنی امکان دایمی دسترسی کشورها به سیستم عصبی مرکزی (امنیتی) یکدیگر بدون سوءاستفاده از آن. از نظر کوپر دوران امپراطوریها خیلی وقت است که به سر آمده است و امروزه نظامهای پستمدرن خیلی ساده تمایلی به جنگکردن ندارند - برعکسِ حکومتهای مدرن و پیشامدرن که از چنین مناسباتی فاصله دارند، و این یکی از دلایل تهدیدبودن آنهاست.
کوپر چین، هند و پاکستان را کشورهای مدرن حساب میکند که میتوانند به سرعت به تهدید اتمی تبدیل شوند، و در بارهی چگونگی رفتار در قبال این کشورها تردیدی به خود راه نمیدهد:
«چالش جدید جهان پستمدرن عادتکردن به این ایده است که اخلاقِ دوگانه پدیدهای معمولی است. همهی عاملان و اکتورها در محدوده داخل دنیای پستمدرن میتوانند بر مبنای مشارکت امنیتی باز و قوانینی که مشترکا تصویب شدهاند، با هم در هماهنگی زندگی کنند. اما وقتی سروکار آنها با سیستمهای کهنهی خارج از قاره پستمدرن اروپاست بایستی به روشهای خشنترِ دوران گذشته متوسل شویم: اعمال خشونت، ضربات پیشگیرانه، فریب و هر آنچه برای تعامل موفقیتآمیز با آنهایی که هنوز در قرن ۱۹ میزییند لازم است. در محدوده دنیای پستمدرن همهی عاملان و اکتورها قانون را رعایت میکنند، اما وقتی که شعاع عملیات تا جنگل امتداد مییابد، قانون جنگل معتبر است».
بخشهای بزرگی از باقیمانده کره زمین در آخرین گروه مورد نظر کوپر قرار میگیرند: چچن، برمه، سومالی، بخشهایی از آمریکای جنوبی و کلیه کشورهایی که در تولید مواد مخدر مشارکت دارند. کوپر برای این کشورها اقدامات بهتری را در نظر دارد:
«آنچه که ما نیاز داریم شکل جدیدی از امپریالیسم است که از نظر حقوقبشر و ارزشهای جهانوطنی قابل قبول باشد. هم اینک میتوان شکل آن را مشخص کرد: امپریالیسمی که مانند همهی امپریالیسمها ایجاد نظم و سازماندهی را تکلیف خود میداند و همزمان بر بنیان قاعدهی ارادهگرایی استوار است. امپریالیسم پستمدرن میتواند دو شکل به خود بگیرد اول امپریالیسم آزادانهی اقتصاد جهانی که توسط کنسرسیوم بینالمللی با توسل به نهادهای مالی بینالمللی مانند Monetary Fund یا بانک جهانی هدایت میشود. از ویژگی امپریالیسم جدید این است که چندجانبهگرا ست. نهادهای نامبرده حکومتهایی را حمایت میکنند که راهی برای بازگشت به اقتصاد جهانی و به چرخهی فضیلتمندانهی سرمایهگذاری، رشد و رفاه (Investment & Prosperity) میجویند. دومین شکل امپریالیسم پستمدرن را میتوان امپریالیسم همسایگی نامید. عدم ثبات در همسایگان تهدیدی است که هیچ حکومتی نمیتواند نسبت به آن بیاعتنا باشد. [مثلا] اقتصاد نادرست، خشونت قومی و جنایت در بالکان خطری برای اروپا بود. و اولین جواب به این تهدید نیز برقراری یک نظام تحتالحمایهی سازمان ملل بود».
با اینکه کوپر در تسویهحساب خود به آمریکا اعتنای زیادی نمیکند، آشکار است که کانسپت او حمله به افغانستان را موجه میسازد.
گاردین افکار کوپر را - و این واقعیت را که این افکار از کسی است که «گوش نخستوزیر» را در اختیار دارد، غیرعادی و خطرناک توصیف میکند و او را یک آتشافروز سیاسی مینامد. ...
*The Breaking of Nations: Order and Chaos in the Twenty-First-Century
** Foreign Policy Centre
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر