این↑ را حتما شنیدهاید.
در یک دستهبندی کلی با دونوع آدم سروکار داریم: عدهای که طلا دارند و وقت ندارند، و عدهای که وقت دارند ولی طلا ندارند.
اولیها را همه میشناسیم. فکرشان مشغول است، کلی نقشه به صورت موازی در سرمیپرورانند، هزارویک قرار دارند، لیست کانتکتهای تلفن آنها را میتوان بیستدقیقه اسکرول کرد. در هرموردی بخواهید با یکی از اینها حرف بزنید جوابهای او ممکن است به صورتهای مختلف باشد، اما معنی همه آنها این است: وقت ندارم!
دومیها، تا بخواهید وقت دارند. یک نصفهشب زنگ میزنید، جواب این است: خب، پاشو همین الان بیا اینجا! اما معمولا به اندازه کافی طلا در بساطشان نیست. حداکثر یک فنجان قهوه یا یک استکان چای.
با این استدلال خطا نکردهایم اگر حکم اولیه «وقت طلاست» را به این صورت اصلاح کنیم:
طلا وقت است!
طلا وقت است!
هیچ نظری موجود نیست:
نظرات جدید مجاز نیستند.