۳۰ مرداد ۱۳۹۹

محمود دولت‌آبادی هم‌پایه کامو، کافکا و بکت



این ویدئو را در صفحه توییتر فرج سرکوهی مشاهده کردم که مصاحبه‌ای ست با محمود دولت‌آبادی که زمان و مکان آن (برای سرکوهی هم) معلوم نیست. 

دولت‌آبادی بعد از ابراز تواضع («تعریف از خود نباشه»)، می‌گوید:

«در آلمانی که این کتاب [زوال کلنل] منتشر شد .. نقدهایی که نوشته شد برای من حیرت آور بود. نوشتند که این یک گرنیکا در ادبیاته. جای دیگه‌ای نوشتند این نویسنده و این اثر در عرض آثاری مثل کامو، مثل بکت، مثل کافکا قرار می‌گیره. این به نظر من فهم اونا از این ترجمه بوده. این برا من خیلی جالب بود، و این از طریق ترجمه منتقل شده بود».


رشته‌توییت فرج سرکوهی، با عنوان «دیگه فقط خود خدا شخصا ..»، واکنش عصبی او به این سخنان است.


دیگه فقط خود خدا شخصا..

عموئی داشتم بی‌سواد اما بی‌دین و گریزان از بر زبان آوردن اصطلاح‌های دینی.

تنها در مواردی دو دست خود بر زمین می‌کوبید و می‌گفت:

«دیگه فقط خود خدا شخصا باید از عرش بیاد پائین و یه فکری برای این بابا بکنه، کار از پیغمبر و امام و این‌جور آدمای دست دوم گذشته».

چیزی که سرکوهیِ «بی‌دین و گریزان از برزبان راندن اصطلاح‌های دینی» رو به واکنشی شبیه واکنش عموی بی‌سواد واداشته این است که دولت‌آبادی ...


چنان متوهم است که کتابش (زوال کلنل) را «گرنیکا در ادبیات» و خودش را هم‌پایه «کامو،کافکا و بکت» می‌داند (هر ۳ با هم. به اضافه پیکاسو هر ۴تا با هم).

ننویسید لابد منتقدی معتبر چنین سخنان مضحکی نوشته‌ است. ننوشته‌اند.


سرکوهی از سخنان دولت‌آبادی چنان برآشفته است که با وجود سواد روزنامه‌نگاری اصلا به فکر جستجوی مختصری در گوگل نیفتاده است. (عمو سواد نداشت، خود او دارد اما جایی که باید از آن استفاده کند، آن را فراموش می‌کند! نتیجه یکسان است). شخصا با چند کلیک و در عرض کمتر از نیم دقیقه به پرتال متعلق به رادیوی «دویچلندفونک کولتور» رسیدم که در آن منقد ادبی به نام لوتس بونک*، رمان زوال کلنل را نقد کرده است (۲۰۰۹). 

[در مورد اعتبار رادیو «دویچ‌لندفونک - فرهنگ» پایین صفحه] .


لوتس بونک در بخشی از نقد خود به خواننده نوید می‌دهد که درکتاب زوال کلنل «با ادبیات اگزیستنسیالیستی‌ای مواجه خواهد شد که در بزرگی خود یادآور بکت، سارتر، کامو و کافکا ست. محمود دولت‌آبادی با رمان کلنل یادبودی برای قربانیان تراژدی ایران در ۶۰ سال گذشته خلق کرده است. یک بدیل ادبی هماورد گرنیکای پیکاسو».


من با فرج سرکوهی آن‌جایی که این سخنان را مضحک می‌نامد هم‌نظرم. اما این سخنان را «نوشته‌اند».


دولت‌آبادی می‌گوید جایی نوشته‌اند که «این نویسنده و این اثر در عرض آثاری مثل کامو و ... قرار می‌گیره». در نقد لوتس بونک فقط در مورد اثر حرف زده می‌شود و لفظ «این نویسنده» نیامده است.


سِرّ آشکار این‌که داوری سرکوهی به ادبیات ربطی ندارد. او مخالف سیاسی دولت‌آبادی است. در غیر این صورت، اگر منقدی غربی همین حرف‌ها را در مورد یکی از دوستان سرکوهی بنویسد، او اولین کسی خواهد بود که آن را سردست بگیرد.


--------------------------------


*Lutz Bunk 

ویکیپدیا:

رادیو «دویچ‌لندفونک - فرهنگ» رادیویی ست با رویکرد فرهنگی و بخشی از مجموعه رادیوهای ملی آلمان «دویچلند رادیو».

Deutschlandfunk Kultur is a culture-oriented radio station and part of Deutschlandradio, a set of national radio stations in Germany.


در جستجو در آرشیو وبسایت این رادیو این مطالب، مقالات یا برنامه‌ها را در مورد، یا مرتبط با اشخاص زیر یافتم:

در مورد یا مرتبط با عباس کیارستمی ۲۰ مطلب

در مورد یا مرتبط با احمد شاملو ۲ مطلب

در مورد یا مرتبط با اصغر فرهادی ۲۷ مطلب

در مورد یا مرتبط با جعفر پناهی ۵۳ مطلب


۲ نظر:

  1. چشم مون رو هم میذاریم که خب رادیو گفته ولی رفیق این لوتس بونک رو کسی میشناسه. اصلا یه همچین آدمی وجود داره؟ پنج دقیق وقت بذارید و توی گوگل بگردید!!!!

    پاسخحذف
  2. نه، راهش چشم‌هم‌گذاشتن نیست :)
    لینک یادداشت Lutz Bunk رو درست کردم. برا راحتی کار:
    https://www.deutschlandfunkkultur.de/reise-in-den-iran.950.de.html?dram:article_id=137398

    پاسخحذف