کسره، مجموعه شعر، علیرضا روشن |
نیامدن یار مرد عاشق را محزون میکند. گوشهای مینشیند، زانوی غم در بغل میگیرد و اشک میریزد، یا سر به کوه و بیابان میگذارد، یا به باده آتشین پناه میبرد و خود را در خیال یار غرق میکند. منظور اینکه غم دل عاشق را مثل موم نرم میکند. او جویندهی زیبایی، لطیفالطبع، حساس و نرمخو ست و از درشتی و خشونت بری ست.
اما اگر مردی به قصد همخوابگی منتظر زنی باشد، و زن او را قال بگذارد، وضع فرق میکند. شهوت مثل غضب نوعی برافروختگی است که سکس میتواند آن را آرام کند.
زن نیامده است و مرد با برافروختگی ارضانشدهای تنها مانده است که باید به طریقی از شر آن خلاص شود: یکی ممکن است به رختخواب برود و چندساعتی بخوابد، یکی دیگر شاید دستهای خود را به خدمت بگیرد، لیوانی را بشکند، با مشت به دیوار بکوبد یا: کودکی را کتک بزند.