این چندروز خیلی گرم شده. شرجی و گرم. آدم هلاک میشه. ولی چندسال پیش از ایران برا خودم یه شمد یزدی اوردهم که واقعا نعمته. حالا اصلن نمیدونم شما میدونید شمد چیه، یا تا حالا زیر شمد دراز کشیدید یا نه. ولی اگه از اونایی که میدونن شمد یعنی چی بپرسید شمد چیه، همه یه جواب دارن. شمد اگه معجزه نباشه، حتمن جزو عجایب هشتگانه س. اگه آدم برا خواب یا چرتزدن تو هوای گرم n-درجه رو خودش یه شمد بندازه، هوای زیر شمد رو n-b حس میکنه. دماسنج نمیتونه اینو بسنجه، ولی این یه واقعیت غیرقابل انکاره.
الان نمیدونم چطوریه. هنوز تابستونا سنت زیرشمدخوابیدن/ چرتیدن به راهه یا نه. تو گوگل سرچ کردم، چیزی ندیدم. زمان ما، به نظرم دوران شکوفایی فرهنگ شمد بود. بعد از ظهر تابستون تو هر خونهای میرفتید، در گوشه و کنار خونه هیکلهایی رو میدیدید که دراز به دراز افتادن و پارچه نازکی روشون کشیده شده. توی خونهی ما هم همینطوری بود. آدم احساس میکرد تو موزهی مصرباستان اه. با نگا کردن نمیشد فهمید کی زیر کدوم شمده، یا زیر کدوم شمد کیه. یعنی اگه آدم میتونست دزدکی بره خونه همسایه، تو هالشون دراز بکشه یه شمدم بندازه روش، تا تمومشدن مدت خواب یا چرت زیرشمدی هیچکس فکر نمیکرد این زیر یه غریبه س. من خودم تا همین اواخر از خواب بین روز بیزار بودم. بچه که بودم خیلی سعی کردند مجبورم کنن. همه راهها رو امتحان کردند. و در نهایت به این خاطر که صدای گریهام تا هفتخونه اونورتر میرفت و تو محل، آرامشی رو که برا اجرای آیین عمومی زیرشمدخوابی لازم بود بهم میزد، آخرین حربهشونم از دست دادن و ...
[ایده یه فیلم کیارستمیک: دوتا بچه داریم، یکیشون وقتی کتک میخوره میره تو اتاقش یه گوشه میشینه بیصدا گریه میکنه، یکی دیگه میره تو حیاط با عرعر گریههاش مزاحم خواب همسایهها میشه؟ «به نظر شما تربیت کدامیک از این بچهها از نظر فرهنگی اصولیتر است»؟].
… و راحتم گذاشتند. از خواب بعدازظهر بدم میومد. بهجاش میرفتم تو حیاط زیر درخت انارا صف مورچهها رو تماشا میکردم، یا میرفتم تو کوچه با دوستم کمندعلی که اونم نمیخوابید بازی میکردیم، گاهی که جوب کوچه آب داشت، پاچههامونو میدادیم بالا زیر آفتاب چلدرجه میشستیم لب جوب، پاهامونو میکردیم توی آب!
از اون زمان تا همین دوسهسال پیش بهطور سازشناپذیری به شعار انقلابی «خواب بین روز؟ هرگز!» پایبند بودم. اونسالم که ایران این شمد رو خریدم، از رنگ آبیمهتابیش خوشم اومده بود. فکر کرده بودم میشه بهجا پرده ازش استفاده کرد. ولی اولین چرت کوتاه زیرشمدی کار خودشو کرد! یعنی یکجا، تموم سابقه عصیان دیرینهمو به باد داد!
اینطوری بود که بازگشتبهخویشتن کردم، و امروز شمد نازنینمو با هیچی عوض نمیکنم.
- وقتی برا دیدن وضعیت امروز فرهنگ زیرشمدخوابی تو اینترنت میگشتم، چیزی پیدا نکردم، ولی گوگل شمد رو خطای احتمالی تشخیص میداد و در برابر، کلمه نمد رو پیشنهاد میکرد. تو کتاب لغت اومده:
شمد: پارچه نازک پنبهای که روی خود اندازند، و
نمد: پارچه کلفت پشمی که زیر خود اندازند!
از کنارهمقرارگرفتن اتفاقی این دو تعریف، به یه تصویر ازلی از انسان رسیدم. موجودی بین شمد و نمد. و به تنهایی یه سوسیس ساندویچ!
شمد: پارچه نازک پنبهای که روی خود اندازند، و
نمد: پارچه کلفت پشمی که زیر خود اندازند!
از کنارهمقرارگرفتن اتفاقی این دو تعریف، به یه تصویر ازلی از انسان رسیدم. موجودی بین شمد و نمد. و به تنهایی یه سوسیس ساندویچ!