تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز.
اگر برای یافتن نقطه اشتراکی بین خداباوران/ و ناباوران «ایزد» را کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم، کار درست را ـ چون درست است، و نه از سر فایده مستقیمی که برای تو دارد ـ انجام بده، ثمره آن به طور غیر مستقیم به تو میرسد.
از انداختن پاکت سیگار، آدامس و دستمال کاغذی در خیابان خودداری کن، و با دیدن قوطی نوشابهای در پیادهرو، اگر حوصله کار نیک داری، خمشو، آن را بردار و به سطل آشغال بیانداز.
این رفتار در ذهنیت کسانی که شاهد آن هستند، تأثیر میگذارد. ممکن است تماشای این رفتار نیک باعث ایجاد کمی خودآگاهی در فرد دیگری شده، او را به تجدید نظر در بیاعتنایی خود به تمیزنگهداشتن خیابان شهر خود ترغیب کند. ممکن است این فرد همانروز کنار سفره شام، از رفتار شما داستانی پندآموز برای همسر و فرزندان خود تعریف کند [امروز یک آقا/ خانم محترمی را دیدم ...]، و از این طریق ذهن آنها را نسبت به این موضوع حساس کرده و در کلیشه رفتاری آنها تأثیر بگذارد.
رفتار نیک شما مانند یک دومینوی فرهنگی جامعه را درمینوردد و «در نهایت» این مهم را ممکن میسازد که نوههای شما از لذت زندگی در شهری پاکیزه بهرهمند شوند. عمل نیک برداشتن قوطی نوشابه و انداختن آن به دجله ـ ببخشید، به سطل آشغال باعث میشود نوهنوادگان شما مثل شاهزادهها در پیادهروهایی مثل دستهی گل راه بروند. و بین ایزدباوران/ و ناباوران در این مورد توافق وجود دارد که منفعتی که به نوهی شخصی برسد، منفعتی است که به خود او رسیده است. [دین ندارید، نوهدوست که هستید!] پس عمل درست را چون درست است انجام بده، نفع آن در جایی دیگر به خودت بازمیگردد.
[فرق ایزدباوران تنها این است که در عوض هر عمل نیک، فرشتهای که روی شانه راست آنها نشسته است، در دفتر حساب آنها یک پلاس میزند! خوش به حال آنها. ایزدناباور واقعی اینجا شانهی خود را بالا انداخته و میگوید: خب بزند!].
در عرصه عمل اجتماعی بین ایزدباوران/ و ناباوران بحث و جدلی نیست. زمینههای همکاریهای پرفایده مشترک آنقدر زیاد است که وقتی برای بحث و جدل باقی نمیماند. بحث و جدل واقعی را شاید نوههای آنها با هم داشته باشند. نوههایی که بسیار متمدنتر و آگاهتر از ما خواهند بود، و در مناسباتی بهتر، بهتر از ما بحث خواهند کرد.
اگر برای یافتن نقطه اشتراکی بین خداباوران/ و ناباوران «ایزد» را کنار بگذاریم، میتوانیم بگوییم، کار درست را ـ چون درست است، و نه از سر فایده مستقیمی که برای تو دارد ـ انجام بده، ثمره آن به طور غیر مستقیم به تو میرسد.
از انداختن پاکت سیگار، آدامس و دستمال کاغذی در خیابان خودداری کن، و با دیدن قوطی نوشابهای در پیادهرو، اگر حوصله کار نیک داری، خمشو، آن را بردار و به سطل آشغال بیانداز.
این رفتار در ذهنیت کسانی که شاهد آن هستند، تأثیر میگذارد. ممکن است تماشای این رفتار نیک باعث ایجاد کمی خودآگاهی در فرد دیگری شده، او را به تجدید نظر در بیاعتنایی خود به تمیزنگهداشتن خیابان شهر خود ترغیب کند. ممکن است این فرد همانروز کنار سفره شام، از رفتار شما داستانی پندآموز برای همسر و فرزندان خود تعریف کند [امروز یک آقا/ خانم محترمی را دیدم ...]، و از این طریق ذهن آنها را نسبت به این موضوع حساس کرده و در کلیشه رفتاری آنها تأثیر بگذارد.
رفتار نیک شما مانند یک دومینوی فرهنگی جامعه را درمینوردد و «در نهایت» این مهم را ممکن میسازد که نوههای شما از لذت زندگی در شهری پاکیزه بهرهمند شوند. عمل نیک برداشتن قوطی نوشابه و انداختن آن به دجله ـ ببخشید، به سطل آشغال باعث میشود نوهنوادگان شما مثل شاهزادهها در پیادهروهایی مثل دستهی گل راه بروند. و بین ایزدباوران/ و ناباوران در این مورد توافق وجود دارد که منفعتی که به نوهی شخصی برسد، منفعتی است که به خود او رسیده است. [دین ندارید، نوهدوست که هستید!] پس عمل درست را چون درست است انجام بده، نفع آن در جایی دیگر به خودت بازمیگردد.
[فرق ایزدباوران تنها این است که در عوض هر عمل نیک، فرشتهای که روی شانه راست آنها نشسته است، در دفتر حساب آنها یک پلاس میزند! خوش به حال آنها. ایزدناباور واقعی اینجا شانهی خود را بالا انداخته و میگوید: خب بزند!].
در عرصه عمل اجتماعی بین ایزدباوران/ و ناباوران بحث و جدلی نیست. زمینههای همکاریهای پرفایده مشترک آنقدر زیاد است که وقتی برای بحث و جدل باقی نمیماند. بحث و جدل واقعی را شاید نوههای آنها با هم داشته باشند. نوههایی که بسیار متمدنتر و آگاهتر از ما خواهند بود، و در مناسباتی بهتر، بهتر از ما بحث خواهند کرد.
الگو شدن هم کم دردسر نداره !
پاسخحذفمن چندبار همچین حرکتی رو کردم ، دوستانی که شاهد این منظره بودن منو مورد لطف خودشون قرار دادن و القابی بهم دادن که در نوع خودش کم جالب نبود!!!
همه آدمهای خیرخواه رنج عامه را کشیده اند.
پاسخحذفاین هم سهم شماست.