۰۶ اسفند ۱۳۸۸

تحریم اقتصادی


دایما هزارویک مسئله طرح می‌شود که پس از گذشته یک روز٬ غالبا پیش از این‌که به فهم آن‌ها نایل شویم٬ به مسائل قدیمی تبدیل می‌شوند. و این درحالی‌ست که هرکدام از این مسائل می‌توانند زندگی خصوصی و اجتماعی ما را زیرورو کنند.
دیدم از درک رفتار بخشی از اپوزیسیون در خصوص تاکتیک‌های "مبارزه" ناتوان هستم. از دوستان کمک خواستم. نظر احمد سیف را درباره تحریم اقتصادی جویا شدم. با تشکر از زحمتی که کشید (+). 
پ.ن:
و جواب به پرسش ها
۶ اسفند ۸۸

۲ نظر:

  1. سلام.
    با اين وضع فيلترينگي كه دچارش هستيم؛ نتوانستم پرسشهايم را با جناب سيف همانجا مطرح كنم. اين است كه اين سه پرسش را اينجا مي آورم تا جدا از دريافت نظر خود شما؛ بلكه از پاسخ جناب سيف هم به نحوي خبردار شويم.
    پيش از هرچيز عرض كنم كه من در اين پرسشها فقط يك نوع تحريم اقتصادي (تحريم خريد نفت ايران) را مد نظر دارم و از نظر من مخرب بودن تحريمهايي چون تحريم فروش دارو به ايران و ... بديهي تر از آن هستند كه نيازمند به بحث باشند. صدالبته جامعه ي جهاني (؟!) به راي و نظر ما كاري ندارد و آنچه صلاح ببيند انجام خواهد داد. ولي اين بحث كمترين فايده اش اين است كه ما ساكنان حوزه ي زبان فارسي بهتر معناي امري به نام "تحريم" را درك كنيم و در فهم جوانب مختلف آن قدري به هم ياري دهيم.
    و اما پرسشهاي بنده پس از خواندن نوشته ي جناب سيف:
    سلام.
    موضوع براي من هنوز روشن نشده است.
    1) اگر بپذيريم كه بخش اصلي قدرت سركوبگر فعلي ناشي از فروش نفت و فساد ناشي از تمركز اين ثروت در دست حاكميت است؛ چرا تحريم خريد نفت ايران به ضرر ملت ارزيابي شود؟ اصلا فرض كنيم كشور ما نفت نداشت. آيا اين موجب مي شد كه جامعه ي مدني كشور ما عقب تر از امروز باشد؟
    2) مي فرماييد اين اعتصاب كارگران است كه مي تواند حاكميت را تحت فشار قرار دهد. در اهميت چنين اعتصابي با شما همراهم. ولي درك نمي كنم چرا همان مقياسي كه درباره ي تحريم خريد نفت ايران به كار برديد (تبعات اقتصادي بر جامعه) را درباره ي اين چنين اعتصابي (در فرض عموميت آن) به كار نمي بريد.
    3)اين فرض عجيب را كه "آدميان گرسنه اهل فعاليت سياسي و اجتماعي نيستند" از بسياري كسان شنيده بودم. اما شنيدنش از شما برايم سخت بود. فكر نمي كنم انقلابيون فرانسه و اكتبر روسيه و چين سون يات سن در جامعه ي مرفهي زندگي مي كرده اند.
    اين حقارت را به آدميان نسبت ندهيد كه ايشان تنها پس از سير شدن شكمشان به ياد عزت انساني و شرافتشان مي افتند.
    از نظر من تحريم خريد نفت ايران ( و نه تحريم فروش كالا به ايران) امري است كه اگر مثبت نباشد؛ منفي هم نيست. لااقلش اين است كه وقتي چنين پول بادآورده اي در دسترس حاكميت نباشد:

    دست حاكميت در استخدام چماقدار و تدارك مراسم سركوب مانند 22 بهمن امسال و توزيع صدقات حكومتي جهت خريد بيعت توده و ...تنگتر مي شود.؛
    افراد و گروههايي كه به اين اقتصاد انگلي ناشي از نفت وابسته هستند و در حضور عطر پول ناشي از نفت هيچ بويي از فساد عالمگستر كنوني به مشامشان نمي رسد مجبور مي شوند چشمشان را باز كنند؛
    رانتخواري نفتي پايان مي يابد (يا لااقل كاهش چشمگيري خواهد داشت) و اتصال به حاكميت از اشتها برانگيزي كمتري برخوردار خواهد بود؛
    و اصلا خود حكومت كردن قدري به "مسئوليت" شبيه مي شود. برعكس وضعيت كنوني كه حكومت كردن تنها به تلنبه كردن نفت و به باد دادن پول ناشي از آن قابل ترجمه است.

    پاسخحذف
  2. سلام ایرج عزیز
    سؤالات را به پیامگیر وبلاگ احمد سیف منتقل کردم.

    پاسخحذف