۳۰ بهمن ۱۳۸۸

سوگندنامه

بازار ترانه‌/ و سرود برای جنبش سبز داغ است. خوب است که این‌طور است. اما این دلیل نمی‌شود که معیارها را کنار بگذاریم٬ چشم‌مان را به ضعف‌ها و نارسایی‌ها ببندیم و از همه چیز خوشمان بیاید. به نظر من برعکس است. ما بایستی٬ دقیقا به همین دلیل که این سرودها برای جنبش ساخته می‌شود٬ آن‌ها را سخت‌گیرانه‌تر٬ دقیق‌تر و با وسواس بیشتر بسنجیم.
باید به این هنرمندان اغلب جوان بگوییم که انگیزه‌ی نیک شما را می‌ستاییم٬ درنیت خوب شما تردید نداریم. اما ساختن سرود به عنوان یکی از نیازهای جنبش امر مهمی است٬ و نباید آن را سرسری گرفت. برای ساختن سرودهایی که متناسب با موقعیت امروز جامعه‌ی ما و مطالبات آن باشد٬ باید زحمت کشید.


اشکالات سرود «سوگندنامه»:
این نامه را برایت از پشت میله‌های سرد
با رنگ سبز جان نوشتم تا روید خنده‌ها ز لب
برای این‌که جنبش بتواند تشخص جدید رنگ «سبز» را حفظ کند٬ باید تا حد ممکن در استفاده از آن دقت٬ صرفه‌جویی و وسواس به خرج داد. وقتی همه چیز بجا و بیجا بخواهد سبز شود٬ این صفت لوث می‌شود. از این گذشته ما گیاه نیستیم و در رگهای ما دانه‌های کلروفیل درجریان نیست. جان اگر رنگ داشته باشد٬ سرخ است. جمع جان و رنگ سرخ پدیده‌ی فرهنگی کهنی است که در فرهنگ‌ها و نزد اقوام گوناگون وجود دارد. دست‌کاری و تغییر آن نشدنی و بیهوده است.
چون روز دیگر آید خاکم جان سبزه‌هاست
خورشید جاودان آزادی نور آسمان ماست
جمله‌ی اول همان مدل سبز دمیدن لاله از خون جوانان وطن است. خورشید جاودان آزادی نور آسمان ماست٬ جمله‌ی غلطی است. خورشید نور نیست٬ تولید کننده‌ی نور است.
 سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران
«سوگند به خون» واقعی (که با خون واقعی مثلا زیر پیمان‌نامه‌ای را انگشت می‌زنند٬ یا چندنفر دست خود را نیشترزده و خون خود را با هم مخلوط می‌کنند) در قبایل و طوایف ایران یافت می‌شده است و بعید نیست امروز هم وجود داشته باشد. اما این صحیح نیست که ذهنیت قبیله‌ای رهبری فرهنگی ما را به عهده بگیرد.
«اشک مادران» هم بی‌تردید روزگاری معنای والایی داشته است. اما آنقدر از آن استفاده و سؤاستفاده شده است که هاله‌ی مقدس خود را از دست داده است. [نوشته‌ی پشت یک کامیون این بود: به خاطر اشک مادران آهسته!]
 هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودانمان
ما معمولا خواست‌‌ها و مطالبات خود را فریاد می‌زنیم. این بیت می‌خواهد بگوید٬ قسم می‌خوریم که از مطالبات خود کوتاه نمی‌آییم. می‌خواهد بگوید٬ آن‌ها نمی‌توانند صدای ما را با استفاده از خشونت قطع کنند. اما این فریاد چرا باید جاودان باشد؟ جاودانی فریاد ما به این معنی است که ما هرگز به خواست‌ها و مطالبات خود نمی‌رسیم. به این معنی‌ست که آن‌ها دایما با اعمال خشونت سعی در قطع صدای ما خواهند کرد و ما دایما تا ابدالآباد فریاد خواهیم زد. این بیت در تضاد آشکار با بیت دیگری است که دو سطر پیش از این وعده می‌داد که روز دگر: خورشید جاودان آزادی نور آسمان ماست.  بپرسیم در این روز دگر٬ وقتی خورشید جاودان آزادی به نور آسمان ما تبدیل شود٬ دیگر چرا باید به فریادکشیدن جاودان خود ادامه دهیم؟
(«جاودان» از جمله صفت‌هایی‌ست که در سرودها یافت می‌شود. حرف‌های بزرگ جزو تشکیل دهنده‌ی سرودها هستند٬ اما با کنار هم گذاشتن بی‌تأمل حرف‌های بزرگ سرود ساخته نمی‌شود)
 دلتنگ با تو بودن با ناله‌های شب غریب
(اینو ابی می‌خونه؟ :دی).
کسی که از «خورشید جاودان آزادی» حرف می‌زند٬ و سوگند‌های آن‌چنانی یاد می‌کند٬ نمی‌تواند ناگهان حرف بی معنایی بزند که در بهترین صورت آدم را یاد یکی از ترانه‌های لس‌آنجلسی می‌اندازد.
تنها گناه ما سکوت سبزی بود در جواب کین (بدون شرح)
جسم و جان بی‌پناهم آماج تیر کافران
نه نه نه! ما دوگانه‌ی «کافر/مسلمان» را نمی‌خواهیم. این نوع خط‌کشی‌ها ماهیتا با خشونت همراه است. پس بگوییم نه! در سرود سبز جایی برای این نوع خط‌کشی نیست. نباید باشد.
آرام و سربلندم و می‌بالم بر انتخابمان (خوب است که این‌طور است)
سوگند به این ستاره‌باران، سوگند به شور عاشقان
از راه رفته برنگردم تا روز کوچ جاودان (رسما ک.ش. است).

شرط می‌بندم که این دوست هنرمند ما برای این شعر بیشتر از نیم‌ساعت وقت نگذاشته‌ است. امیدوار باشیم که دفعه‌ی دیگر به کاری که انجام می‌دهد کمی فکر کند.

پ.ن.
این کامنت باعنوان «نامنامه سبز» هم از نظر زیاده‌روی در به کاربردن لفظ «سبز» جالب بود:
دوستان بسیار به جاست که فرزندانمان را که در سال ۸۸ به دنیا می آیند با نامهای متناسب این سال نامگذاری کنیم. اگرچه دولت ایران مطمئنا اجازه استفاده از این نامها را در شناسنامه نمی دهد اما فرهنگ دو اسم بودن در ایران کاملا جا افتاده و ما می توانیم با افتخار نام دوم فرزندمان را سبز کنیم. در حالی که رنگ پرچممان به جرم سبز بودن تغییر می کند نامگذاری سبز نوعی مبارزه است. ین نامها بر اساس نام های اصیل ایرانی تهیه شده اند و نامهای اصلی در پرانتز هستند. لطفا اگر موردی به نظرتان می رسد اضافه نمائید.
دختران:
سبزین (سیمین): سبز مانند
سبزنوش (مهرنوش):شهد سبز
سبزدخت (مهدخت - ایراندخت): دختر سبز ایران زمین
سبزوَش (مهوش): سبز مانند
سبزرُخ (گلرخ): سبز روی
سبزه: رُستنی
سبزانگیز (مهرانگیز): دارای انگیزه سبز
پسران:
سبزداد (مهرداد): متولد فصل سبز
سبزآور (دلاور): به بار آورنده سبز
سبزَنگ (مهرنگ): به رنگ سبز
رویش : رُستن و رُستنی ها همه سبزند
سبزان: ترکیب سبز و ایران - پسر سبز ایران زمین (+)
۱۹ فوریه ۲۰۱۰