۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۴

چگونه بپریم

هر وقت خواب پریدن میبینم، همون تو خواب، به خودم میگم، چقدر پریدن راحته. تو خواب به خودم میگم خوب حواستو جمع کن ببین چطوری داری میپری! بعد سعی میکنم ببینم چطوری میپرم. دلم میخواد تکنیک پریدنو دقیق به خاطر بسپرم که وقتی بیدار شدم امتحانش کنم، ولی هیچوقت نمیشد، هردفعه صبح که بیدار میشدم، میدیدم یادم رفته/ تا دیشب که طرفای سحر کورمالکورمال خودمو رسوندم دم میز، و همون تو تاریکی در حالی که دستم از هیجان میلرزید، با عجله نوشتمش. ... و اگه به پرواز علاقمند باشید، امروز براتون میگم چهجوری می‌شه.
پریدن اصلا کار سختی نیست. فقط باید تکنیک‌‌شو بلد بود. از پس یادگیری تکنیکشم، حداقل از پس پنجاهدرصد اولش، هر آدم دوپایی برمیاد. یعنی هیچ استعداد بخصوصی نمیخواد.
میدونیم که شرط اول پرواز اینه که آدم بتونه نیروی جاذبه رو خنثی کنه، یعنی از زمین یهکم بلند شه. برا اینکار بعد این‌که دستا رو از دو طرف باز کردیم، یکی از پاهامونو (فرقی نمیکنه پای چپ یا پای راست) بلند میکنیم، بعد، همینطور که پامونو تو هوا گرفتهیم سعی میکنیم یواشیواش، خییلی آهسته و نرم اونیکی پا رو هم چند میلیمتر از زمین بلند کنیم. بقیه کار دیگه راحت اه.
من خودم اون قسمت اولو موفق شدم. حالا دارم بخش دومو تمرین میکنم.

۲۷ فروردین ۱۳۹۴

چون دوست دشمن است

زنی را تصور کنید که آرزوی او رسیدن به مردیست که عاشق او باشد
زن قصد دارد در صورت برآورده شدن آرزویش، با دوریکردن از او، او را زجر و آزار داده، خوار کند
بعد با بوسههای آتشین و خندههای دلنشین، آتش خواستن را در او شعله‌ور کند
بعد، جلوی چشم او از دست مرد دیگری جام شراب بگیرد، تا او را از حسادت و غصه مریض کند.
آرزو دارد او را طوری بنده خود کند که بتواند خود را خدای او بنامد.   
بعد، هر شب در خانهی مرد دیگری برقصد تا مرد عاشق را کاملا از خود بیزار کند.
و بالاخره وقتی که دل مرد عاشق در اثر این رفتارها نسبت به او سرد شد، برای اینکه او را دوباره شیفته خود گرداند در همسایگی او ساکن شود!
زیبایی خود را به او بنماید، برای او گریه کند، او را هزار قسم بدهد   
و در صورت موفقیت در بدست آوردن دل مرد بیچاره، قصد دارد - روز از نو روزی از نو، دوباره به آزار و اذیت او بپردازد.

ممکن است مثل من بپرسید چرا؟ ممکن است بپرسید، انگیزه و هدف زن از این کارها چیست؟ از این رفتارها چه چیزی عاید او می‌شود؟
جواب زن این است، آزار او دل دیوانه مرا راضی میکند!



یا رب مرا یاری بده ، تا خوب آزارش کنم 
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم 
در پیش چشمش ساغری گیرم ز دست دلبری
از رشک آزارش دهم از غصه بیمارش کنم
از خندههای دلنشین از بوسه های آتشین ،  
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم 
بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم 
چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم 
گوید میفزا قهر خود ، گویم بکاهم مهر خود 
گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم 
هر شامگه در خانه ای ، چابکتر از پروانه ای 
رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم 
چون بینم آن شیدای من ، فارغ شد از سودای من 
منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم جادوی خود گریان کنم
با گونهگون سوگندها بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر، کوشم به آزار دگر
تا این دل دیوانه را راضی ز آزارش کنم

۲۵ فروردین ۱۳۹۴

زیستن، طوری که انگار

موقعیتی را تصور کنیم که در راهرو چند نفر سر موضوعی با صدای بلند مشاجره میکنند.  کودک چهارساله‌ی یکی از آنها لای در آپارتمان را باز کرده و انگار که به تماشای فاجعهای ایستاده است، ترسان و با چشمان گشاد به آنها نگاه میکند. پدر صدای خود را پایین میآورد و آرام به او میگوید: «برو تو عزیزجون با عروسکت/ با توپت بازی کن! بروتو باباجون به مامان بگو برات موز پوست بکنه»!
دارد به او میگوید: اوضاع تحت کنترل است، نترس، خطری نیست. ما میدانیم که چکار میکنیم. نگران نباش. برو به کارت ادامه بده، طوری که انگار چیزی نشده است، مثل مواقع عادی. مثل همیشه:
!business as usual
بیزینس از یوژوال یعنی چی؟
تاریخ این عبارت به دوران جنگ اول جهانی میرسد. اولینبار چرچیل سه چهارماه پس از ورود انگلستان به جنگ آن را به کار برده است: خواست حداکثری ملت بریتانیا استمرار کسب و کار به طور معمول است.
!The maxime of the British people is Business as usual
اما من اولین بار آن را پس از وقایع یازدهسپتامبر شنیدم. همه آن روزها گیج و مبهوت بودیم. از همه بیشتر خود آمریکاییها، که هضم ماجرا برایشان دشوار بود. اذهان آنها به شدت مشوش شده بود و احساس ناامنی میکردند. این چه حادثهفاجعهباریست؟ چکار باید کرد؟ حال چه خواهد شد؟ باید منتظر چه چیزی باشیم؟ و پرسشهایی از این دست، که یافتن پاسخ برای آنها از عهده عموم برنمیآمد
عبارت «بیزینس از یوژوال» جواب مقامات بلندپایه رسمی  به یک چنین موقعیتی بود. فارسی آن میشود: طوری رفتار کنید که انگار اتفاقی نیفتاده است، و هر کس خیلی عادی مانند سابق به کار و زندگیخود بپردازد.
این عبارت حاوی یک پیام است - مشکل میتوان کسی را تصور کرد که بتواند واقعهی تکاندهنده را که اتفاق افتاده بود ندیده بگیرد - این عبارت درواقع  دارد میگوید: «ما» (بالاییها) میدانیم چه اتفاقی افتاده است و کارهایی را که لازم باشد انجام میدهیم. شما سرتان به کارتان باشد».

اما امروز وضع «ما» چطور است؟ 
اینطور نیست که در کشور و منطقه ما مسائل مهم همیشه پشت پرده راست و ریس میشده است، و ما به عنوان عامه هیچگاه به طور جدی در تصمیمهای بزرگ و امور سرنوشتساز دخالتی نداشتهایم، و همیشه به دلداری خود اکتفا کردهایم که: «بالاییها» درستش را میدانند و آنچه را لازم باشد انجام میدهند؟
اگر جواب به این پرسش مثبت باشد، که هست(!)، میتوانیم ادعا کنیم که بیزینس از یوژوال هزارسال قبل از آن که بر زبان چرچیل جاری شود، در دل و جان ما لانه داشته است. و ما به عنوان جماعت اهل دل همیشه در شرایط غیرعادی دورانهای بحرانی، یعنی زمانی که بایستی در حالت «خبردار» دایمی باشیم، به زندگی عادی ادامه دادهایم، و در دل امیدوارانه دعا کردهایم که: آن بالا کسانی باشند که واقعا درستش را بدانند و آنچه را لازم است درست انجام دهند.
اما مسئله اینجاست که بدبختانه گاهی که آدم در نوشتهجات رسمی تأمل میکند میبیند که ارزیابیبالاییهااز اهمیت، وضعیت و وقایع این دوران تفاوت خیلی زیادی با ارزیابی برخی مهندسهای نکتهسنج گوگلپلاسخودمان ندارد - که یوژوالی دایم در حال سنجش نکتههای ظریفی هستند که حتی در صورت درستی، اغلب به درد هیچکس، هیچدرد و هیچکاری الا تشویش افکار خصوصی و اتلاف وقت خود و دیگران نمیخورند
در چنین وضعیتی، قلب هر آدم اهل دلی که به «بیزینس از یوژوال» خود مشغول است، از این ظن که دانایی بالاییها هم احیانا بیشتر از خود او نیست از نگرانی به تپش میافتد.
اما هنوز امید هست و نمیتوانیم خود را کاملا از دست رفته فرض کنیم. چرا که یکی از اصول جنگ دیپلماتیک و دیپلماسی جنگی به اشتباه انداختن طرف مقابل است. و یکی از طرق به اشتباه انداختن دشمن این است که در عین وقوف صددرصد به حرکتهای او، طوری وانمود کنیم که نقشههای او را نمیدانیم. و هیچ بعید نیست بالاییها در واقع در حال استفاده از این تاکتیک هستند. یعنی به احتمال زیاد همین‌طور است. در واقع باید همین‌طور باشد. یعنی همین‌طور است. حتما همین‌طور است.