دیک چینی گوانتانامو را «تأسیساتی عالی» نامید٬ که «زندگی بسیاری از زندانیان در آن بهتر از زندگی در کشورهایشان است» + |
۰۴ مهر ۱۳۹۰
هتل گوانتانامو
۰۳ مهر ۱۳۹۰
کتاب کتاب
هرازگاهی بعضیها کتابی را که خواندهاند٬ به همراه گوشههایی از فهم خود از آن٬ و (به ندرت) انتقادهایی که به نظرشان رسیده است٬ در وبلاگ خود در اختیار عموم میگذارند. من خود را وامدار این افراد میدانم.
۰۲ مهر ۱۳۹۰
۰۱ مهر ۱۳۹۰
خط و نشان/ خط و ربط
رسانه در دمکراسیها امتداد دست قدرت نیست٬ رسانهها که در کنار سهقوه ادارهکننده کشور٬ «قوه چهارم» نامیده میشوند٬ بایستی مستقل از قوا و کانونهای دیگر قدرت٬ واقعیتها را به جامعه واگذار کنند.
در حالی که ساختارهای قوای سهگانه به کمک قوانین سفتوسخت طوری بناشده است که یکدیگر را کنترل کنند٬ «قوه چهارم» به عنوان نماد آزادی بیان از آزادی عمل بیشتری برخوردار است. اصل پایبندی به عینیت٬ یا همان اصل رعایت بیطرفی تنها ابزاری است که با توسل به آن میتوان/ باید در کار رسانهها چندوچون کرد٬ آنها را مورد پرسش قرارداد٬ از آنها بازخواست/ یا آنها را نقد کرد.
پس از نمایش فیلم مستند «خط و نشان رهبر» توسط بیبیسی مهدی جامی در وبلاگ خود پستی نوشته است که عنوان جالبی دارد: «خط ونشان بیبیسی برای رهبری خامنهای».
جالب از این نظر که «خط و نشان کشیدن» به معنی تهدید کردن است٬ و معمولا قدرتها هستند که یکدیگر را تهدید میکنند. تهدید رئیسجمهور آمریکا را یادمان هست. فرمانده نیروی نظامی آمریکا در منطقه٬ سارکوزی٬ ناتو و نتانیاهو هم خط و نشان کشیدهاند٬ اما تا به حال شاهد نبودهایم که یک بنگاه خبری رهبری کشوری را تهدید کند.
در حالی که ساختارهای قوای سهگانه به کمک قوانین سفتوسخت طوری بناشده است که یکدیگر را کنترل کنند٬ «قوه چهارم» به عنوان نماد آزادی بیان از آزادی عمل بیشتری برخوردار است. اصل پایبندی به عینیت٬ یا همان اصل رعایت بیطرفی تنها ابزاری است که با توسل به آن میتوان/ باید در کار رسانهها چندوچون کرد٬ آنها را مورد پرسش قرارداد٬ از آنها بازخواست/ یا آنها را نقد کرد.
پس از نمایش فیلم مستند «خط و نشان رهبر» توسط بیبیسی مهدی جامی در وبلاگ خود پستی نوشته است که عنوان جالبی دارد: «خط ونشان بیبیسی برای رهبری خامنهای».
جالب از این نظر که «خط و نشان کشیدن» به معنی تهدید کردن است٬ و معمولا قدرتها هستند که یکدیگر را تهدید میکنند. تهدید رئیسجمهور آمریکا را یادمان هست. فرمانده نیروی نظامی آمریکا در منطقه٬ سارکوزی٬ ناتو و نتانیاهو هم خط و نشان کشیدهاند٬ اما تا به حال شاهد نبودهایم که یک بنگاه خبری رهبری کشوری را تهدید کند.
۳۱ شهریور ۱۳۹۰
دلخـَشخـَشیها
آنها عاشق وقایع و نوشتههای دلخراشند. این واقعه دل آنها را میخراشد. آن واقعه دل آنها را میخراشد. همهچیز دل آنها را میخراشد. فرقی نمیکند که با یک واقعه اجتماعی مواجهایم٬ شاهد یک حادثه زیستمحیطی هستیم٬ یا خواننده قصه جدایی دو دلداده: داستان غمناک مرغ عشق مهاجری که متأسفانه به تورنتو پرواز کرده است.
حالا این یعنی ما با این دل خراشخراشمان خیلی حساسایم؟
نه٬ اینطور نیست. عکس این ادعا درست است. این نشانه حساسیت نیست٬ این نشانهی کرختیست: کسی که تا واقعهای دل او را مجروح نکند٬ حساسیت او را برنمیانگیزد٬ آدم کرختیست. برای جلب توجه یک آدم حساس همین که یک موضوع خراش کوچکی به فکر او بدهد کافیست.
حالا این یعنی ما با این دل خراشخراشمان خیلی حساسایم؟
نه٬ اینطور نیست. عکس این ادعا درست است. این نشانه حساسیت نیست٬ این نشانهی کرختیست: کسی که تا واقعهای دل او را مجروح نکند٬ حساسیت او را برنمیانگیزد٬ آدم کرختیست. برای جلب توجه یک آدم حساس همین که یک موضوع خراش کوچکی به فکر او بدهد کافیست.
۲۶ شهریور ۱۳۹۰
ناز نفسش!
«من واقعا به وجود او افتخار میکنم و انگشت به دهن ماندهام که این همه نفس را از کجا آورده است زیرا من که پدرش هستم نفسم میگیرد ولی او به راحتی این کار را انجام داده است».
جملات بالا برگرفته از سخنان سلطان آواز ایران محمدرضا شجریان در مورد فرزندش همایون است. سخنانی که برای من به هیچ وجه غیرمترقبه و غافلگیرکننده نیست [برای شما هست؟]. و مناسبترین واکنش نسبت به آن٬ از نظر من این است:
جملات بالا برگرفته از سخنان سلطان آواز ایران محمدرضا شجریان در مورد فرزندش همایون است. سخنانی که برای من به هیچ وجه غیرمترقبه و غافلگیرکننده نیست [برای شما هست؟]. و مناسبترین واکنش نسبت به آن٬ از نظر من این است:
۲۲ شهریور ۱۳۹۰
ریسایکل
خب٬ امروز با چه کلکی فکرهای آزاردهنده را بزنیم کنار؟ چطوری خودمان را سیاه کنیم که به آنچه باید بپردازیم نپردازیم. چطوری روی دهانه آتشفشان برقصیم و خوش بگذرانیم؟
۲۱ شهریور ۱۳۹۰
مهمان امروز ۴دیواری ساسان فاطمی موسیقیپژوه:
اینها که، در پایان کنسرتها، تالارها را، با شعارهای «استاد دوسِت داریم» و شعارهای دیگری از این دست، و با هجومآوردن به صحنه برای عکسبرداری با تلفنهای همراهشان، به استادیومهای ورزشی تبدیل میکنند؛ اینها که تا تقاضای، اکنون دیگر خجالتآورشان، مبنی بر اجرای «مرغ سحر» برآورده نشود خود را مغبون احساس میکنند؛ اینها که در همان کنسرتِ فلان استاد موسیقیِ سنتی، وقتی نمایشگرهای بزرگِ تالار تصویرِ انوشیروان روحانی را در میان جمعیت نشان میدهند، با شوروحرارت به کفزدن و سوتکشیدن میپردازند آیا مخاطبینِ واقعیِ موسیقی کلاسیک ایرانیاند؟ +
۱۶ شهریور ۱۳۹۰
منحیثالمجموع وبلاگ چیز خوبیست
وبلاگنویسی باعث خیلی چیزها شده است. از چشمدرد٬ درد پشت٬ کمر و شانه بگیرید٬ تا به مشکلاتی که به افزایش ترشح اسید معده مربوطند. از درد ساعد و مچ دست که دیگر حرفی نمیزنم چون طوری عادی شدهاست که کسی که توی خیابان راه برود و با دست چپ٬ مچ و ساعد دست راست خود را مالش ندهد موجودی غیرعادیست.
۱۵ شهریور ۱۳۹۰
تاحدودی در بعضی جاها در مضیقه
چند روز پیش که ملت گودر داشتند به عبارت مسخرهای میخندیدند٬ همینجا نوشتم که میتوان به راحتی جملههایی به مراتب مسخرهتر یافت که کسی به آن نخندد٬ که هیچ٬ بلکه به به هم بگوید. تفاوت در این است که این دومیها از کوزه اشخاص صاحب نام موفق یا همان "بزرگان" برون تراویده است. چرا اینطور است؟
۱۴ شهریور ۱۳۹۰
۱۱ شهریور ۱۳۹۰
همین است که هست
بین این روزنامهنگارهای ایرانی که ادعای کار مدنی دارند آدمهای عجیبی پیدا میشوند. یادم هست روزی که نیروهای امنیتی عراق استخوان روزنامه نگار عراقی را که به سوی جرج بوش کفش پرتاب کرده بود٬ خرد میکردند٬ واکنش آنها این بود: «این کار خیلی بیادبی است»/ «جرج بوش مهمان عراق است و این مرد عراقی از رسم مهماننوازی شرقی بیخبر است».
۱۰ شهریور ۱۳۹۰
ایی که وُیگولنزج "جامعهجهانی" ـ ایی یعنی چه؟
این روزها مکررا به مفهوم «جامعه جهانی» برمیخوریم. جامعهجهانی فلان اقدام را محکوم کرد. جامعهجهانی خواهان ایجاد تغییر شد. جامعهجهانی ابراز نگرانی کرد. جامعهجهانی با ناوهای هواپیمابر به کمک مردم لیبی شتافت! آیا این «جامعهجهانی» چیست؟
بلندتر فکر کنید ما هم بشنویم
من به این اعتقاد دارم٬ یک بار دیگر هم این را گفتهام٬ مهم نیست که حرف آدم٬ سست٬ ناپخته٬ ناشستهرفته و نادقیق باشد. ما به کمک هم فکرهایمان را تقویت میکنیم٬ آنها را میپزیم٬ شستشو میدهیم و به دقت آنها میافزاییم. این از اهمیتی ثانوی برخوردار است. قدم اول این است که هر کس بلندتر فکر کند تا دیگری هم بشنود. شهروند امروزی ملزم به مشارکت در امر اجتماعیست. این یعنی٬ ما آدمهایی که به طریقی با کلمه سروکارداریم٬ «بلندتر فکر کردن» را به جامعه بدهکاریم. این یک وظیفه است.
البته باید اعتراف کنم که مطلب بالا را فقط جهت یادآوری این «وظیفه شهروندی» بیان نکردم و در این میان نفعی هم دارم.
البته باید اعتراف کنم که مطلب بالا را فقط جهت یادآوری این «وظیفه شهروندی» بیان نکردم و در این میان نفعی هم دارم.
اشتراک در:
پستها (Atom)