۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۹

ولوله در برره

از جمله ویژگی‌های فرد کنشگر خودمختاری و استقلال فردی‌ست. بدون وجود حداقلی از خودمختاری و استقلال رأی سروکار ما نه با کنشگر٬ بلکه با «واکنش‌گران» است که در جامعه ما اغلب به صورت دسته‌جمعی وارد صحنه می‌شوند. کنشگر اجتماعی در واقعیت پیش چشم و معضلات آن تأمل می‌کند٬ ضرورت‌ها را بازمی‌شناسد٬ اولویت‌ها را در نظر می‌گیرد و عمل می‌کند.
واکنشگران این‌طور نیستند. آن‌ها سلول‌های موجودی در خود خفته هستند که سوزن‌هایی که از اطراف به پیکر آن زده می‌شود٬ آن را به تکان‌هایی با شدت و ضعف مختلف وامی‌دارد. این موجود برای تکان‌خوردن به این سوزن‌ها محتاج است. تکان‌خوردن آن مشروط به وجود این سوزن‌هاست. در حالی که خودمختاری از جمله به این معنی‌ست که من تعیین کنم چه وقت به چه موضوعی فکر کنم.

- نه خیر عزیز. اون گوز امام جمعه بید.

حالا حیوان‌صفت‌های رذل بی‌فرهنگی که انگولک کرده‌اند و همچنین جماعت متلک‌گوها بیایند جلوی زن‌های زجرکشیده٬ انگولک شده و متلک شنیده صف بکشند٬ سر خود را پایین انداخته از آن‌ها عذر بخواهند و در برابر افکار عمومی صادقانه اعلام کنند که از امروز آدم شده و دیگر از این غلط‌ها نمی‌کنند.
روشنفکران محترم سایبری هم جهت راه‌اندازی بحث فراگیر بعدی گوش‌های خود را خوب باز کنند٬ نکند کسی بگوزد و آن‌ها نشنوند. 

۱۰ اردیبهشت۸۹

۰۲ اردیبهشت ۱۳۸۹

حال شما؟

روابط متعدی می‌تونه بین آدما برقرار باشه. آدما می‌تونن با هم رابطه عاشقانه داشته باشند٬ رابطه دوستانه داشته باشند٬ می‌تونن با هم همکار باشن یا رابطه‌ی همسایگی یا همکلاسی داشته باشند و ...
امروز از خودم پرسیدم رابطه‌ی من با شما (شمایی که نمی‌شناسمتون و اگه وبلاگ می‌نویسید٬ از شما جز مقداری نوشته چیزی نمی‌دونم) چه  نوع رابطه‌ایه؟ بعد دیدم اگه بخوایم به این رابطه یه اسمی بدیم٬ باید بهش بگیم «رابطه هموطنانه».

- آقا این شخص با شما چه نسبتی داره؟
- هم‌وطنمه!

وقتی این چیزایی رو که در گودر به اشتراک گذاشته میشه مرور میکنم٬ می‌بینم (بزنم به تخته) چقدر حالتون خوبه. از این بابت خوشحالم. یعنی امیدوارم این‌طور باشه. امیدوارم٬ چون از راه وب نمی‌تونم بفهمم٬ حال خوش‌تون تا چه حد واقعیه٬ تا چه حد خودتونو به اون راه می‌زنید. ... نکنه طبق اون "رسم" ایرانی دارید خدانکرده با سیلی صورتتونو سرخ نگه می‌دارید؟ یا این‌که من دچار توهمام؟ به هر حال امیدوارم حالتون خوب باشه. از حال من هم اگه خواسته باشید غیر از توهمات یادشده و ... ملالی نیست.

۲ اردیبهشت ۸۹

۲۷ فروردین ۱۳۸۹

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد/ به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

ایناهان! ... این درخته پر از گل‌های تره! اینجا از این درختا زیاد پیدا میشه ... کلی درخت در همین حوالی هست که الان همشون گلای تر دارن.
اون یکی رو آدم از کجا پیدا کنه؟

۲۷ فروردین۸۹

۲۵ فروردین ۱۳۸۹

پرزیدنت لهستان هر جا که بخواهد می‌تواند فرود بیاید

تیتر روزنامه اتریشی «دی‌پرسه»:
«این هفته هنوز عزای ملی در لهستان به دلیل واقعه‌ی سقوط هواپیما در شنبه گذشته حاکم است. اما مردم به آهستگی جرأت طرح پرسش‌های انتقادی را می‌یابند: خبرنگاران می‌پرسند٬ آیا رئیس‌جمهور خلبان را به فرود مجبور کرده است؟
دادستان عالی لهستان جواب می‌دهد: برای این ادعا سندی در دست نیست. بازخوانی کامل جعبه‌‌سیاه هواپیما موضوع را روشن خواهد کرد».

تیتر روزنامه آلمانی اشترن:
«دید ۴۰۰ متری و چهاربار تلاش برای فرودآمدن. چه چیزی خلبان هواپیمای ساقط‌شده را به این مانور "هاری‌کیری" واداشت؟ قابل تصور به نظر می‌رسد که پرزیدنت کاچینسکی شخصا فشار اعمال کرده باشد».
«از قرار معلوم از نظر فنی وضعیت هواپیما کاملا خوب بوده است».
«دادستان روسیه خلبان هواپیمای ساقط شده را متهم می‌کند که برخلاف توصیه مصرانه‌ی راهنمایان پرواز [پایگاه زمینی] و علیرغم وجود مه غلیظ در زمان فاجعه تصمیم به فرود گرفته است».
به گفته وزیر ترابری روسیه «خلبان لهستانی خودسرانه رفتار کرده است. فرود در صورت وجود دید زیر ۱۰۰۰ متر مجاز نیست٬ حال آن‌که دید در وقت سانحه فقط ۴۰۰ متر بوده است».
یکی از اعضای اتحادیه خلبانان آلمان که خود از خلبانان باتجربه آلمان است می‌گوید: «چهار تلاش پی در پی برای فرودآمدن غیر معمول است. برای  خود من شخصا هم پیش آمده است که مجبور به دورخ‌ستارت شوم٬ اما هرگز سه بار برای نشستن تلاش نکرده‌ام». [دورخ‌ستارت: نزدیک شدن به باند به قصد فرود و دوباره اوج گرفتن].
«آیا خلبان [هواپیمای توپولف] قدرت تصمیم‌گیری نداشته است؟»
«نظر به این‌که کارکنان کابین خلبان با وجود دید نامناسب٬ فقدان سیستم هدایت‌کننده الکترونیکی در فرودگاه و خلاف توصیه راهنمایان پرواز تصمیم به فرود گرفته‌اند٬ در نظر کارشناسان یا نتیجه‌ی خطای فاحش خلبان است یا تقصیر شخص سوم.
به این ترتیب ناظران این امکان را مردود نمی‌دانند که شخص کاچینسکی به عنوان رئیس‌جمهور علیرغم هشدار روس‌ها دستور فرود داده است.
متخصص نقل‌وانتقالات هوایی مدرسه‌ی عالی برسلاو [یکی از شهرهای بزرگ لهستان] توماس سولک معتقد است که خلبان یادشده از اراده لازم برای تصمیم‌گیری مستقل برخوردار نبوده است. نامبرده به واقعه‌ای در گذشته اشاره می‌کند. کاچینسکی در آپریل  ۲۰۰۸ به خلبان دیگری دستور داده بود علیرغم برقراری حکومت نظامی در گرجستان٬ هواپیمای ریاست‌جمهوری را در فرودگاه تفلیس به زمین بنشاند. خلبان یادشده با سرپیچی از این دستور در آذربایجان فرود آمد. کاچینسکی [که مجبور می‌شود از آذربایجان تا تفلیس را با اتومبیل طی کند] بنابر گزارش رسانه‌های آن روزها در طول راه بسیار خشمگین بوده٬ و خواهان اخراج خلبان مذکور شده است. ظاهرا کاچینسکی در اسمولنسک نیز می‌خواسته است خود را سروقت به مراسم سالروز [قتل عام افسران لهستانی به دستور استالین] برساند».

تیتر آبندتسایتونگ (مونیخ):
«لهستانی‌ها پس از سقوط هواپیما به گمانه‌زنی در مورد دلیل این سقوط ادامه می‌دهند. نقص تکنیکی باعث این واقعه نیست».
«لهستان عزادار است. ... گمانه‌هایی مبتنی بر دخالت کاچینسکی در سقوط هواپیمای ریاست‌جمهوری به طور افزاینده‌ای در فضای عزاداری می‌آمیزد. شناخت‌های اولیه بازرسان حاکی از این هستند که هواپیمای توپولف کاملا بی‌نقص بوده است. به این خاطر این احتمال بیشتر می‌شود که کاچینسکی با وجود مه غلیظ به خلبان خود دستور نشستن داده٬ و به این ترتیب باعث مرگ خود و ۹۵ نفر دیگر از مسافران شده باشد».
بنا بر گزارش چندین وبلاگ کاچینسکی به خلبان گفته است: «پرزیدنت لهستان هرجا که بخواهد می‌تواند فرود بیاید».
«این‌که کاچینسکی در گذشته نیز یک بار خلبان خود را تحت فشار قرارداده است٬ به این گمانه‌ها دامن می‌زند. در سال ۲۰۰۸ کاچینسکی می‌خواسته است خلبانی را مجبور کند علیرغم موقعیتی از نظر سیاسی خطرناک در گرجستان فرود بیاید. خلبان یاد شده که از انجام دستور وی سرباز زده بود٬ به سرپیچی از فرمان متهم [و متعاقبا اخراج +] شد».

تیتر بی‌بی‌سی فارسی:
 «هواپیمای حامل لخ کاچینسکی، رئیس جمهور لهستان در غرب روسیه سقوط کرده و مقامهای روسیه می‌گویند در این سانحه، هیچ فردی زنده نمانده است. هواپیمای حامل رئیس جمهور لهستان درصدد فرود در فرودگاه اسمولنسک در نزدیکی مرز با بیلو روسی (بلاروس) بود که سقوط کرد. هواپیمای توپولف ۱۵۴ از ورشو به مقصد اسمولنسک پرواز کرده بود».

بی‌بی‌سی در پی این پاراگراف کوتاه به شرح سوانح توپولف می‌پردازد. در همین صفحه یک گزارش تصویری نیز در اختیار مخاطبان قرارگرفته است که در آن از توپولف‌های سرنگون شده در ایران و تعداد ایرانی‌هایی که در این سوانح کشته شده‌اند صحبت می‌شود: «تا به حال ۴۵۰ نفر در ایران در اثر سقوط این هواپیما کشته شده‌اند». این گزارش با نشان دادن مردی با چشم‌های اشک‌آلود که با تلفن دستی خود حرف می‌زند٬ با این‌جملات تمام می‌شود: «و خانواده‌هایی چشم به راه. چشم‌هایی که تر می‌شود».

تبلیغ بی‌بی‌سی برای برنامه‌ی خبری «۶۰ دقیقه خبر» چی بود؟ یک چیزی شبیه به این:
در برنامه «۶۰ دقیقه خبر» ما به شما می‌گوییم که در کجای جهان چه اتفاقی افتاده است و چرا.


پ.ن.
این را الان دیدم:
در پی کشته شدن رئیس جمهور لهستان در حادثه سقوط هواپیمای توپولوف،هزاران ایرانی خواستار استفاده هر چه بیشتر از هواپیماهای توپولوف شدند.

۲۵ فروردین ۸۹

۲۴ فروردین ۱۳۸۹

جوینده انشااله یابنده است

اگر زنی را نیافتهای/ که با رفتنش نابود شوی/ تمام زندگیات را باخته‌ای.*
 کسی که اینو می‌گه٬ معلومه جوونه. گناه داره آدم ازش انتقاد کنه. خودش چنسال دیگه می‌فهمه .

* از رضا ولیزاده
۲۴ فروردین ۸۹

۲۲ فروردین ۱۳۸۹

شما که در زیرسبیلی‌ردکردن واردید

خب٬ این یکی را هم زیرسبیلی رد کنید. اوباما خامنه‌ای و احمدی‌نژاد را به حمله‌ی اتمی تهدید کرده است. این مسئله به ما ربطی ندارد. شما خیالتان راحت باشد. کباب‌تان را بخورید و به بحث در مورد تضاد عرف دیپلماسی و لمپنیسم احمدی‌نژادی ادامه بدهید. آمریکایی‌ها نوعی بمب‌های اتمی مینیاتوری هوشمند ساخته‌اند که می‌شود آن‌ها را در خانه‌ی افراد انداخت. هیچ نگران نباشید. اصلا نمی‌فهمید. شب می‌خوابید٬ صبح که بلند شدید می‌بینید که ایران سوئیس شده است.

۲۲ فروردین ۸۹

۱۴ فروردین ۱۳۸۹

داستان

در سمینار «جامعه‌شناسی فرهنگ عامه» شرکت کرده بود. از این‌که در وقت تنفس شخصا با استاد حرف زده بود خوشحالی می‌کرد و به خود می‌بالید. می‌گفت یکی از باسوادترین اساتید دانشگاه است و صحبت‌های او بهترین بخش سمینار بود. از موضوح سخنرانی پرسیدم. جواب‌داد: در مورد ذهنیت قیم‌پذیر حرف زد. در باره استمرار پدیده‌ی مریدمرادی در فرهنگ ما.
۱۴ فروردین ۸۹

۱۳ فروردین ۱۳۸۹

انتظار بی‌فایده

ستون فاووریت‌ها خیلی طولانی شده. حوصله ندارم بشمرمشون. هیچ‌وقت این‌همه لینک جمع نکرده بودم. هیچ نظم و ترتیب و دسته‌بندی‌ای ندارند. تحت خیلی از آن‌ها نمی‌دانم چه مطلبی ذخیره شده است و چه چیز آن برایم جالب بوده است که آن را نگه داشته‌ام. کلی مطلب در مورد هزار و یک موضوع مختلف. اضافه بر این٬ مطالب کثیری هم هستند که آن‌ها را در گودر ستاره زده‌ام. هربار٬ چه موقع اضافه کردن لینک مطالب به فاووریت و چه هنگام کلیک ستاره در گودر٬ با خوش‌خیالی شگفت‌انگیزی با خود فکر کرده‌ام روزی در «فرصت مناسب» دوباره سراغ این مطلب بازخواهم گشت. در حالی که می‌دانم برای پرداختن به این‌همه موضوع بی‌ربط که به طرز عجیبی به هم مربوطند این «روز» هیچ‌وقت نخواهد آمد.

۱۳ فروردین ۸۹

۱۲ فروردین ۱۳۸۹

رژیم‌چنج/ و نیایش دختران دم‌بخت

متفاوت با نظام‌های دمکراتیک که «دولت» دارند٬ برای گروه حاکم در نظام‌های دیکتاتوری در ادبیات روزمره از جمله در رسانه‌ها از مفهوم «رژیم» استفاده می‌شود.
و اما تفریح روزانه (ویدئوی سازگارا ۱۰ فروردین):
بحث اصلی امروز بحث سیزده‌بدره. ... یک سنت ملی است ... همه به دامن طبیعت می‌روند. این روز پیشاپیش خودش روز سبزیه. و داشتن سبزه٬ نمادهای سبز و گره‌زدن سبزه ... به قول دوستی که می‌گفت «سال دیگه/ سیزده‌بدر/ رژیم دگر/ خونه‌ی شوهر!» ...

۱۲ فروردین ۸۹